شبهه:
دکتر سها ادعا دارد که قسمتهایی از آیات قرآن در حقیقت برگرفته از فرهنگ زمانه و دوران جاهیت است و وحی و کلام خداوند نیست.
پاسخ تفصیلی:
قرآن عناصر منفي و خرافات عرب جاهلي را نميپذيرد، بلكه آنها را نقل و با آنها مقابله ميكند اين موارد گاهي اعتقادي است مثل شرک و کفر، و گاهي اخلاقي است مثل تکبّر و ظلم به زنان و گاهي در قلمرو احکام است. مثالها و موارد متعددي از اين امور وجود دارد که در اينجا به موارد و مثالهايی اشاره ميشود.
شواهد
1. ردّ عقايد جاهلانه در مورد جن و فرزند انگاري براي خدا: قرآن عقايد مشركانه و جاهلانه عرب را درباره «اجنه» مردود شمرده و فرموده است: «جَعَلُوا لِلّهِ شُرَكَاءَ الْجِنَّ وَخَلَقَهُمْ وَخَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَبَنَاتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يَصِفُونَ»؛ (انعام: 100) براي خدا شريكاني از جن قرار دادند و حال آن كه جنّيان را خدا آفريده است و براي او بدون هيچ دانشي، پسران و دختران ساختند، منزّه و برتر است از آنچه وصفش ميكنند.
2. قرآن عقايد اعراب را در مورد اين كه فرشتگان دختران خدا هستند، مردود شمرده است (النجم: 21 – 27) و عجيب اين است كه برخي نويسندگان ذكر دختران خدا را در قرآن در رديف اشكالات به قرآن آوردهاند. (ر.ك: نامه طوطي و زنبور، دكتر سروش ارديبهشت 1387)
3. قرآن با اشاره به خداباوري معاصران نزول قرآن و اعتقاد جازم آنان به اينکه او آفريدگار آسمانها و زمين و رام کنندهي مهر و ماه است، رويگرداني آنان از خداوند را مذمت ميکند. (عنکبوت / 61)
4. قرآن بيتوجهي جاهلان به مالکيت خداوند بر زمين و آسمان را با وجود آگاهي از آن مورد سرزنش قرار ميدهد. (مؤمنون / 84 و 85)
5. قرآن با اشاره به آگاهي جاهلان از فرمانروايي مطلق الهي و پناه دهنده بودن خداوند و تحت حمايت قرار نگرفتن و از افسون شدن آنان در باربر باطل گلايه مينمايد. (همان / 88 و 89)
6. قرآن کساني از مردم جاهلي که جز خداوند سرپرستاني برگزيدند و گفتند: آنان را نميپرستيم مگر به اين سبب که ما را به خدا نزديک ميسازند، را دروغگو و بسيار ناسپاس خوانده و راهنماييهاي خداوند را شامل حال آنان ندانسته است. (زمر / 3)
7. قرآن، پرستش بتهايي که به بتپرستان زيان نميرسانيد، و سودي به آنان نميبخشيد جز آنکه ميپنداشتند ايشان را شفاعت ميکند، را نکوهش کرده و خداوند را برتر و پاکتر از اين شريکان ميداند. (يونس / 18)
8 . نيز آنان که شفاعتگراني غير خدا برگزيدند را مورد سرزنش قرار داده، و از پيامبر (ص) ميخواهد تا از ايشان بپرسد: آيا چيزهايي را شفيع قرار ميدهند که هرگز مالک چيزي نميباشند و خردورزي نميکنند. (زمر / 43) قرآن ضمن سرزنش مشرکان، به آنان يادآور ميشود که آنچه را غير از خدا ميخوانند و ميپرستند مالک شفاعت نيستند. (زخرف / 34)
9. قرآن مشرکان را در پرستش معبودهايي که نميتوانند آفرينش را آغاز کنند و سپس آن را به حال اول بازگردانند مورد ملامت قرار ميدهد. (يونس / 34)
قرآن در مذمت بتپرستي و براي بيداري بتپرستان مشرک و اثبات ناتواني معبودهايي که آنان به جاي خدا ميپرستيدند، به ايشان يادآور ميشود که آن معبودها هرگز به آفرينش مگسي توانا نيستند و اگر مگس چيزي از آنان بربايد نميتوانند آن را بازگردانند. (حج / 73)
10. قرآن دنبالهرو آنان از معبودهايي که توانايي راهنمايي به سوي حق را ندارند، نکوهش کرده و خداوند را که به سوي حق راهنمايي ميکند براي پرستش شايستهتر ميداند. (همان / 35)
11. قرآن پرستش بتهاي بياراده و اختيار که نه سودي براي پرستشگران دارند و نه زياني به آنان ميرسانند را نکوهش کرده، آن را گمراهي بسيار عميق ميداند. (همان / 12)
12. قرآن در مذمت جاهلان يادآور ميشود که آنان با شديدترين سوگندها به خدا قسم خوردند که اگر هشدارگري از پيامبران به سراغ آنان آمد، از امتهاي ديگر رهيافتهتر شوند. اما همين که پيامبر اسلام (ص) به سراغشان آمد بر آن چيزي جز مخالفت و نفرت افزوده نشد. (ابراهيم / 30)
13. قرآن همچنين از اين پندار جاهلي که پيامبر نبايد از جنس انسان باشد، غذا بخورد، و در بازارها راه برود، انتقاد ميکند و باورهاي نادرست جاهلان دربارهي پيامبر (ص) را مورد سرزنش قرار ميدهد. (فرقان / 7 و 8)
14. قرآن از کساني که براي خدا همانندهايي ساختند تا مردم آنها را مورد پرستش قرار دهند، پرده بر ميدارد و روشن ميسازد که هدف آن بود که مردم را از راه خدا گمراه سازند و سرانجام آنان آتش سوزان جهنم است. (ابراهيم / 30)
15. قرآن مشرکان را ستمگر خوانده و براي اثبات کجروي آنان، از ايشان ميخواهد تا روشن کنند معبودهايي که ميپرستند چه چيزي را از زمين آفريده، يا چه مشارکتي در آفرينش آسمانها داشتهاند. (فاطر / 40)
16. ردّ عبادت اعراب جاهلي: «وَمَا كَانَ صَلاَتُهُمْ عِندَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكَاءً وَتَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ»؛ (انفال: 35) دعايشان نزد خانه كعبه جز صفير كشيدن و دست بر هم زدن نيست. پس به كيفر كفري كه ميورزيديد، عذاب بچشيد.
17. قرآن اين باور نادرست مشرکان که خداوند داراي فرزنداني از جنس دختران است را به شدت مورد حمله قرار داده، انسان را در اين باور، بسيار ناسپاس و داراي کفر آشکار و پيدا معرفي کرده و اين پرسش توبيخ آميز را مطرح نموده که: آيا خداوند، دختران را از ميان مخلوقات خود انتخاب کرده و شما را به پسران امتياز داده است؟ حال آنکه ميپنداشتند دختران پستتر از پسران هستند! (زخرف / 15 و 16)
18. تخطئه احكام و آداب جاهلي: قرآن كريم، بحيره، سائبه، وصيله و حام را رد مينمايد (مائده: 103)، قرار دادن نصيب براي خدا، از كشتهها و چهارپايان را پندار باطل معرفي ميكند (انعام: 136)، رباخواري به ويژه به صورت اضعاف مضاعفه را طرد مينمايد. (آل عمران: 130)
19. ردّ قانون ظهار: در دوران جاهليت، هر كس به زنش ميگفت: «ظهرك علي كظهر امي»؛ پشت تو بر من، هم چون پشت مادرم است، همسرش بر او حرام ميشد. قرآن كريم در اين باره فرمود: «مَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللّآئِي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِيَاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ»؛ (احزاب: 4) خداوند زنانتان را كه نسبت به ايشان ظهار ميكنيد، مادران شما نساخت و پسر خواندههايتان را پسر شما قرار نداد. (همان)
20. قرآن تعدد زوجات را در صورت اجراي عدالت ميان آنان، به چهار تن محدود کرده و بدينگونه با ازدواجهاي بيحد و اندازه جاهلي مخالفت نموده، نيز در صورت عدم اجراي عدالت ازدواج با يک همسر را پيشنهاد کرده است. (نساء / 3)
21. قرآن، افراط گريهاي عرب جاهلي در مورد زنان حائض ـ که تحت تأثير افکار يهود بود ـ را نفي کرده و تنها اجتناب از مباشرت با آنان در حال حيض را خواستار شده است. (بقره / 222)
22. قرآن رسم جاهلان همسردار در معاوضهي همسران خود با يکديگر را حرام دانسته است. (احزاب / 52)
23. قرآن، سختگيري بر زنان شوهر مرده در دوران جاهليت، و حبس يکسالهي آنان در بدترين قسمت خانه شوهرانشان و در بدترين وضعيت را نپذيرفته، چنين چيزي را به عنوان عدهي آنان به حساب نياورده و مدت عدهي آنان را چهار ماه و ده روز قرار داده است. (بقره / 234)
24. قرآن کريم با ادامه اين رسم جاهلي که مرد ميتوانست با دو خواهر از يک خانواده ازدواج کند، مخالفت کرده و آن را تحريم نموده است. (نساء / 23)
25. قرآن، ازدواج با زن پدر که جزئي از ميراث پدر به شمار ميآمد را پس از مرگ پدر جايز نميداند، از آن نهي ميکند و آن را زشتکاري، تنفرآور و روشي نادرست ميشناساند. (همان / 22)
26. قرآن، طلاق و رجوعهاي پيدرپي جاهلي که در بسياري زمانها به منظور آزار و اذيت زنان انجام ميگرفت را نپذيرفته و مردان را تنها در دو طلاق، صاحب اختيار رجوع به زنان دانسته است. (بقره / 229)
27. قرآن اين فرهنگ جاهلي که از ازدواج زن طلاق داده شده جلوگيري ميکردند را رد کرده، از مسلمانان ميخواهد تا پس از پايان زمان عده، زنان را از شوهر کردن دوباره باز ندارند. (همان / 232)
28. قرآن اين عمل ناپسند جاهلي را محکوم کرده است که مردان عرب با زنان ثروتمندي که زيبا نبودند ازدواج ميکردند و سپس آنها را بدون طلاق به حال خود رها مينمودند تا مرگشان فرا رسد و ثروتشان به شوهرشان منتقل گردد. (نساء / 19)
29. قرآن همچنين از اينکه زنان تحت فشار قرار گيرند تا هنگام طلاق از مهر خود بگذرند، انتقاد کرده و از آن نهي نموده است. (همان.)
30. قرآن رسم جاهلي ايلاء را نپذيرفته و آن را مذمت کرده است؛ رسمي که بر اساس آن مردان سوگند ميخوردند تا از مباشرت با زنانشان خودداري کنند. در اين صورت زنان در حالت سردرگمي به سر ميبردند. نه در همسري شوهرشان بودند و نه به طور رسمي مطلقه و آزاد به شمار ميآمدند. (بقره / 226 و 227)
31. قرآن کار بيشتر مشرکان در پيروي از گمانهاي نابجا را نميپذيرد و به آنان يادآور ميشود که گمان چيزي را از حق بينياز نميسازد. (يونس / 36)
32. قرآن بر خلاف جاهليت که براي زنان و همچنين مردان غير جنگجو ارثي قائل نبودند، براي تمام زنان و مردان ميراث قرار داده است و طبق مصالحي که در نظر داشته، سهم هر يک از آنان را مشخص نموده است. (نساء / 11 و 12)
33. قرآن اين پندار جاهلي که همسر پسر خوانده را پس از طلاق نميتوان به همسري خود در آورد، رد کرده و ازدواج با همسران طلاق داده شدهي پسر خواندهها را روا دانسته است. (احزاب / 37)
34. قرآن، پسرخواندگي مرسوم در ميان عربهاي جاهلي که طي آن پسر خوانده در حکم پسر واقعي به شمار ميآمد از حقوقي همچون او برخوردار ميگرديد را نپذيرفته و نسبت دادن پسرخواندهها به پدران واقعيشان را به عدل و راستي نزديکتر ميداند. (احزاب / 4 و 5)
35. مذمّت اخلاقيات پست جاهلي مثل زنده به گور كردن دختران. (تكوير / 9 و انعام / 151)
36. قرآن، بيتقوايي و ناپارسايي معاصران بعثت پيامبر (ص) را نسبت به خداوندي که ميدانند پروردگار آسمانهاي هفتگانه و عرش بزرگ است، نکوهش ميکند. (مؤمنون / 86 و 88) و نيز قرآن به سرزنش بيتقوايي پيروان فرهنگ جاهلي ميپردازد، همانان که ميدانستند خداوند ايشان را از آسمان و زمين روزي ميدهد، صاحب اختيار گوشها و چشمهاست، زنده را از مرده، و مرده را از زنده بيرون ميآورد، و امور هستي را تدبير مينمايد. (يونس / 31)
37. قرآن، فرزند کشي از بيم فقر و تهيدستي را نهي کرده، آن را گناه بزرگ دانسته و يادآور شده که رزق و روزي فرزندان و خانوادهشان به عهدهي خداوند است. (همان، / 151؛ نيز: اسراء / 31)
38. قرآن، زناي پيدا و پنهان را حرام دانسته و بر خلاف دوران جاهلي که دوران فساد و فحشاء فراگير و پيدا و پنهان بود، مؤمنان را از نزديک شدن به زنان بر حذر ميدارد. (انعام / 151)
39. قرآن از برخورد همانند باورمندان به فرهنگ جاهلي در مورد زنان و اموال باقيمانده از مرداني که از دنيا رفتهاند، انتقاد کرده و از مؤمنان ميخواهند که زنان را به اکراه و اجبار و از راه ارث همچون کالايي در اختيار نگيرند. (نساء / 19)
40. قرآن زياده خواهي مشرکان از پيامبر اسلام (ص) در مورد آوردن معجزات گوناگون و ناممکن را رد کرده، و از آن حضرت ميخواهد تا به آنان اعلام کند که پروردگار من پاک و منزه است، آيا جز بشري فرستاده شده (= پيامبر) هستم؟! (اسراء / 90 ـ 93)
41. قرآن مجيد ضمن بازتاب پندارهاي باطل و جاهلانهي معاصران نزول خود دربارهي قيامت و معاد در آيات مختلف، (مؤمنون / 82 و 83؛ نيز: اسراء / 49؛ نيز: نمل / 67) قيامت را وعدهي حتمي الهي دانسته که بيشتر مردم از آن آگاه نيستند. (نحل / 103)
42. قرآن سرپيچي مشرکان از سجده در برابر خداي رحمان را نکوهش ميکند. (فرقان / 60)
43. قرآن مجيد طمعکاري عدهاي دنيا طلب جاهلي در وادار کردن کنيزان خود به اعمال منافي عفت و به دست آوردن ثروت از اين راه نامشروع را ناپسند ميداند و از مسلمانان ميخواهد تا از انجام دادن چنين کارهايي خودداري کنند. (نور / 33)