شبهه:
در آیه 30 سوره مدثر، منظور از عدد نوزده چیست؟
پاسخ تفصیلی:
در تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی ذیل این آیه می فرماید: «گر چه در آيه فوق تنها عدد نوزده ذكر شده و تصريح به ملائكه مأمور عذاب نشده است، ولى از آيه بعد به خوبى استفاده مىشود كه اين عدد اشاره به عدد مأموران عذاب از فرشتگان است.» بعضى نيز گفتهاند اشاره به نوزده گروه از فرشتگان مىباشد، نه نوزده نفر؛ و جمله «و ما يعلم جنود ربك الا هو»؛ لشكريان پروردگارت را جز او كسى نمىداند، كه در آيه بعد آمده را قرينهاى بر اين معنى مىدانند. اما چرا از ميان اعداد تنها عدد نوزده براى مأموران عذاب الهى انتخاب شده؟
كسى دقيقا به درستى نمىداند، ولى جمعى احتمال دادهاند اين به خاطر آن است كه در عدد نوزده بزرگترين عدد آحاد (عدد نه) و كوچكترين عدد عشرات (عدد ده) جمع است. بعضى نيز گفتهاند به خاطر آن است كه ريشههاى اخلاق رذيله به نوزده خلق ظاهر و باطن باز مىگردد و از آن جا كه اخلاق رذيله هر كدام يكى از عوامل عذاب الهى است، طبقات دوزخ نوزده طبقه به تعداد آنها و در هر طبقه فرشته يا گروهى از فرشتگان مأمور عذابند.
اصولا مسائل مربوط به قيامت و بهشت و دوزخ و جزئيات و خصوصيات آنها براى ما كه در محيط محدود دنيا اسيريم، دقيقا روشن نيست، آنچه ما مىدانيم كليات آن است و لذا در روايات دارد كه هر يك از اين نوزده فرشته قدرت عظيمى دارند كه مىتوانند قبيله بزرگى را به آسانى در دوزخ بيفكنند! و از اين جا ضعف و ناتوانى افكار كسانى كه مانند ابوجهل فكر مىكنند، روشن مىشود. او وقتى اين آيه را شنيد از روى استهزا به طايفه قريش گفت مادرانتان به عزايتان بنشينند آيا نمىشنويد «ابن ابى كبشه» (اشاره به پيغمبر اكرم است) چه مىگويد؟ مىگويد: خازنان دوزخ نوزده نفرند! اما شما گروه عظيمى از شجاعانيد، آيا هر ده نفر از شما نمىتواند يكى از آنها را مغلوب كند؟! «ابو الاسد جمحى» (يكى از افراد زورمند قريش) گفت: من از عهده هفده نفر از آنها بر مىآيم شما هم حساب دو نفر ديگر را برسيد!.
اين سبك مغزان مىخواستند با اين سخريهها، جلو نور حق را بگيرند و خود را از نابودى حتمى نجات دهند. عدد نوزده، عدد فرشتگان عذاب است. در آيات فوق به روشنى عدد خازنان دوزخ را نوزده نفر، يا نوزده گروه و لشكر معرفى مىكند و در آيات بعد نيز روى همين مطلب تكيه شده است، ولى عجب اين است كه بعضى از فرق انحرافى اصرارى بر مقدس بودن اين عدد دارند و حتى سعى دارند عدد ماههاى سال و عدد روزهاى ماه را بر خلاف تمام موازين طبيعى و فلكى بر همين محور نوزده تنظيم كنند و احكام عملى خود را نيز بر طبق آن قرار دادهاند.
و عجبتر اين كه نويسندهاى كه شايد بىارتباط با تشكيلات آنها نباشد، اصرار عجيب و مضحكى دارد كه همه چيز قرآن را بر همين اساس نوزده توجيه كند و در بسيارى از موارد كه اين عدد دلخواه او با واقعيات موجود آيات قرآن هماهنگ نيست به ميل خود چيزى كم يا اضافه مىكند تا بر عدد نوزده، و يا مضربهاى عدد نوزده هماهنگ گردد، كه صرف وقت به ذكر مطالب آنها و پاسخگوئى از آن شايد از قبيل اتلاف وقت باشد. (تفسير نمونه، ج 25، ص 235)