آیا قرآن از محیط اطراف خود تأثیر پذیرفته است؟

تأثیرپذیری قرآن از محیط خود
پاسخ اجمالی: 
هیچ متنی در خلأ متولد نمی شود و طبعاً به طور مستقیم یا غیر مستقیم نظارتی بر واقعیّات فرهنگی و اجتماعی زمانه خویش دارد. در مورد متن وحیانی نیز این نکته وجود دارد که به وجهی ناظر به حوادث و واقعیّات فرهنگی – اجتماعی عصر نزول باشد؛ زیرا به غرض هدایت و ارشاد و تربیت الهی مخاطبان نازل شده است، پس نمی­ تواند بی ارتباط با مسائل و موقعیّت فرهنگی و اجتماعی مخاطبان با آن ها گفتگو کند و هادی آنان باشد. امّا مسئله این است که این توجّه و التفات به مسائل عینی عصر نزول، به گونه ای نیست که قرآن به یک «محصول فرهنگی» و «متنی تاریخی» تبدیل شود که اوّلاً در حصار تنگ اقتضائات آن عصر و زمانه محصور و محدود گردد و برای اعصار دیگر غیر قابل توجّه باشد. ثانیاً مضامین باطل و ناصواب برخاسته از جهل و عقب ماندگی فرهنگ آن عصر در درون مایه­ وحیانی راه یابد.

شبهه:

آیا قرآن وحی الهی است یا از محیط اطراف خود تأثیر پذیرفته است؟ آیا تفاوت آیات مکی و مدنی نشانه تأثیرپذیری محمد از محیط مکه و مدینه و تفاوت آنها نیست؟ آیا به کار بردن الفاظ و عبارت عامیانه مردم عصر نزول، نشان از بشری بودن قرآن نیست؟ (سها، نقد قرآن، ص 38- 37)

پاسخ تفصیلی:

1. تأثیر پذیری قرآن از شرایط محیطی و تدوین آن توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله)

این بحث نخستین بار از سوی عرب های جاهلی معاصر نزول قرآن مطرح شد «إِنْ هَـذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْاوّلينَ»؛ (انعام (6): 25) اين [كتاب‏] چيزى جز افسانه‏ هاى پيشينيان نيست. و خداوند پندار باطل آنان را در آیه ای مطرح و پاسخ روشن را بیان فرمود: «و َلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ  لِّسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَ هَـذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُّبِينٌ»؛ (نحل (16): 103) و نيك مى دانيم كه آنان مى گويند: جز اين نيست كه بشرى به او مى آموزد. [نه چنين نيست؛ زيرا] زبان كسى كه [اين‏] نسبت را به او مى دهند غير عربى است و اين [قرآن‏] به زبان عربى روشن است.

­خبرهای غیبی که قرآن درباره­ آینده داده مانند: «غُلِبَتِ الرُّومُ * فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ»؛ (روم (30): 3 – 2) « روميان شكست خوردند، * در نزديكترين سرزمين، و[لى‏] بعد از شكستشان، در ظرف چند سالى، به زودى پيروز خواهند گرديد. یا آیه­ 45 سوره­ قمر که در مورد شکست مشرکان در جنگ بدر است، همه محقّق شدند. اگر قرآن، ساخته­ انسانی مانند سایر انسان هاست، چگونه و از طریق چه کسانی پیامبر می توانست به غیب متّصل شود.

­نبود تناقض در معارف ابلاغ شده بر غیر بشری بودن قرآن دلالت دارد؛ به عبارت دیگر کسی از بیست سال دوران بعثت حضرت، افعال یا گفتاری که نوعی دوگانگی یا ترقّی و تجدّدی در آنها باشد سراغ ندارد و شاید این همان پاسخی است که خداوند در این آیه بیان فرموده است: «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا»؛ (نساء (4): 82) آيا در [معانى‏] قرآن نمى ‏انديشند؟ اگر از جانب غير خدا بود قطعاً در آن اختلاف بسيارى مى‏ افتند. چنین چیزی را فقط در کسی می­ توان تصوّر کرد که سال­ها زحمت بکشد و کار کند تا افکاری را که از یهودیّت و مسیحیّت و حنفاء و اعراب جاهلی گرفته است با هم هماهنگ سازد... حال آنکه چنین پیشینه­ای را هیچ مورخی در تاریخ پیامبر ثبت نکرده است. (ر.ک: راشدی نیا، تأملی در ایرادهای مستشرقین بر وحیانی بودن قرآن، شماره 29)

 موریس بوکای در این زمینه می­ گوید: «با بررسی بسیار دقیق متن عربی قرآن، برایم روشن شد که قرآن هیچ مطلبی که از نظر علمی عصر جدید انتقاد پذیر باشد، ندارد.» (بوکای، مقایسه­ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص 10) لازمه­ این دیدگاه این است که امکان راه ­یابی خطا در وحی را بپذیریم. اگر شخصیّت، حالات و دانش پیامبر در ارائه­ وحی دخالت دارد، چه دلیلی وجود دارد که وحی خطا ناپذیر باشد؟ لازمه­ طرح این گونه نظریّات این است که اسلام مانند آیین­ هایی چون بودیسم، یک دین غیر الهی تلقی شود. در این صورت، پیامبر نیز در حدّ یک عارف نویسنده تلقی خواهد شد، که اثری مکتوب به نام «قرآن» را تدوین کرده و متوجّه تعارضات موجود در متن خود نیز نبوده است. (ر.ک: نصری، کلام خدا، ص 87 و 104)

به طور خلاصه باید گفت: که خدای متعال با یک موجود خیالی، ارتباط برقرار نکرده، بلکه با شخصیّتی بشری که ندا می­دهد: «أنا بشرٌ مثلُکُم یوحی إِلَیَّ» طرف صحبت شده است. چاره ­ای ندارد جز اینکه مقتضیات این موجود بشری را در نظر بگیرد. پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلّم) مکان خاصّ، تاریخ خاصّ، جغرافیای خاصّ، فرهنگ و آداب و رسوم خاصّی دارد... تمام خصوصیات بشری او باید مورد توجّه قرار گیرد تا بتوان با او و هم نوعانش ارتباط برقرار کرد؛ زیرا لازمه ­ی تفهیم و تفاهم و ارتباط مفید، در نظر گرفتن ویژگی­ های مخاطب است. (ر.ک: مسعودی، قرآن و فرهنگ زمانه، ص 95)

این شبهات، ریشه­ علمی، قطعی و برهانی ندارند؛ و همه­ آن­ها از حدس و گمان فراتر نمی­ روند و اکثراً از اعتقاد  مسیحیان – که کتاب­ هایشان را بر فرهنگ زمانه استوار می­ دانند –­ نشأت می­ گیرد. بنابراین، قرآن و تمامی اجزاء و درون مایه­ هایش نه از سر اتّفاق، که به علم پیشین و فعل حکیمانه­ الهی از پیش تعیین یافته و در موقع مقتضی نازل شده و بر رخدادهای عصر نزول انطباق یافته است. افزون بر این که زمینه ­ها، پیش آمدها، پرسش ­ها و واقعیّت ­های موجود دوران نزول علّت تامه­ نزول قرآن به شمار نمی ­رود که با از بین رفتن آن زمینه ­ها، نقش و کار کرد قرآن نیز از میان برود. فلسفه­ اساسی وحی قرآنی تغییر و تصحیح فرهنگ بشر، زدودن تاریکی ­ها و بیرون آوردن مردم از تاریکی­ ها و جهالت­ های بی­ شمار فکری و رفتاری به نور هدایت الهی است. (­ر.ک: سعیدی روشن، تحلیل زبان قرآن و روش شناسی فهم آن، ص 322)

ایزوتسو معتقد است که: «قرآن بعضی از ارزش های پیش از اسلام را به کلّی طرد و ردّ نمود، امّا بیشتر آن­ها پذیرفته شد و متناسب با خواست ­ها و نیازهای دین جدید مورد تغییر، اصلاح و بسط قرار گرفت. به این ترتیب، ارزش های کهن از بنیاد تغییر شکل یافتند، ارتباطشان به کلّی با شیوه حیات قبیله­ ای قطع گردید و به عنوان ارزش­ های «اخلاقی- دینی» جدید تولدی دوباره یافتند.» (ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی – دینی در قرآن، ص 521 – 520)

اعترافات خاورشناسان

بهتر است بررسی این شبهه را به خود مستشرقین واگذار کنیم به عبارتی از زبان خود اینان، شبهه را بررسی کنیم:

- همیلتون گیپ  معتقد است: «این افسانه که اسلام، زاده محیط صحرا است و این که اصرار محمّد (صلی الله و علیه و آله و سلّم) در یگانگی و عظمت بی­ همتای خدا فقط واکنشی بوده است از کویرهای فراخ و همگون عربستان، مدّت­ هاست که راه زوال در پیش گرفته و پژوهش­ های اخیر بطلان این عقیده ­ی جزمی و خیالی را نشان داده است. صحرا نه در ایجاد مبادی اسلام سهمی خلاق داشته است و نه در نخستین مرحله­ توسعه آن. رنگ عربی اسلام بیش از آنچه حاصل نفوذ مستقیم اجتماعی محیط اوّلیّه­ عربی و هواداران­ عرب اسلام باشد، نتیجه تأثیر قرآن عربی و گرایش عاقلانه­ ای است که این امر به فرهنگ نوخاسته­ مسلمانی بخشیده بود.» (گیپ، اسلام، بررسی تاریخی، ص 21)

- پروفسور هانری کربن فرانسوی می­ گوید: «اگر اندیشه­ پیامبر خرافی بود و اگر قرآن او وحی الهی نبود، هرگز جرأت نمی­ کرد بشر را به علم دعوت کند، هیچ طرز فکری به اندازه­ محمّد (صلی الله و علیه و آله و سلّم) و قرآن به دانش دعوت نکرده است، تا آن جا که قرآن 950 بار از علم و فکر و عقل، سخن به میان آورده است.» (رضایی، قرآن و فرهنگ زمانه، ص 63)

- موریس بوکای فرانسوی نیز می­ گوید: «اگر بشر، نویسنده و مصنف قرآن  بود، چطور توانسته است در قرن هفتم میلادی، چیزی بنویسد که امروزه با شناخت­ های دانش نو موافق آید.» (بوکای، مقایسه­ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص 166)

انعکاس حوادث و وقایع عصر پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلّم) در قرآن، مانند داستان تهمت به عایشه (افک)، ماجرای ابولهب، جنگ های مختلف، حتّی سؤال­ هایی که از پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلّم) شده است و از سوی دیگر وجود لغات غیر عربی در قرآن، لغاتی که در زمان پیش از نزول، در زبان عربی وارد گردیده بود و نیز بسیاری از احکام مطرح شده در قرآن مانند احکام بردگان، نشانگر تأثیرپذیری از شرایط و اوضاع و احوال محیطی نیست.

 2.­ شبهه­ مربوط به مکّی و مدنی بودن آیات

مستشرقین معتقدند که تفاوت­ هایی که آیات را به دو دسته­ ی مکّی و مدنی تقسیم کرده، دالّ بر تبعیت آیات قرآن از محیط عصر نزول است. در واقع آن­ها به دنبال این هستند که با القای این شبهه، قرآن را غیر وحیانی و بشری و پیامبر را تحت تاثیر شرایط محیطی بدانند. البتّه وجود تفاوت در آیات مکّی و مدنی غیر قابل انکار است و حتّی لازم و ضروری است، امّا این که این تفاوت­ ها نشانه­ ی تأثیرپذیری از محیط باشد، دارای اشکال است.

قرآن یک کتاب الهی است، لذا تسلیم اقتضائات نمی ­شود به این صورت که در برابر شرایط سر تسلیم فرود آورد و کاملاً مطابق اقتضائات محیطی سخن بگوید. این تفاوت­ ها به طبیعت دعوت باز می­ گردد. بر اساس طبیعت، حال دگرگون می­ شود؛ بنابراین همان طور که یکی از نویسندگان معاصر می ­نویسد: «به طور طبیعی قرآن، رسالت تربیت مردم با تأکید بر مسائل موجود و پاسخ به دغدغه­ های واقعی و عینی آنان را داشت، با توجّه به ویژگی­ های مکّه و مدینه و سیر تحولات پیش آمده، نازل شد و در هر بخش از دوران حضور مخاطبان اصلی خود در مکّه و یا مدینه ویژگی­ هایی یافت.» (بهجت­ پور، درآمدی براصول تحول فرهنگی، ص 60)

گرچه تفاوت­ های میان آیات مکّی و مدنی عمومیّت ندارد؛ امّا بایستی این حقیقت را پذیرفت که میان آیات مکّی و مدنی تفاوت ­هایی وجود دارد که این تفاوت ­ها به تغییر اوضاع و شرایط محیطی و مخاطبین هر محیط بر می­ گردد و این به معنای تأثیر پذیری نیست، بلکه رعایت اقتضائات و شرایط محیطی و منطبق با خواست­ ها و نیازهای مردم سخن گفتن و به دنبال رفع نیاز آنان بودن است.                                                           

 3.­ پرستش خدای یکتا در ایران باستان

امّا اینکه سها می­ گوید: «در ایران در آن زمان خدای یکتا پرستش می ­شده است» اوّلا ایشان برای این حرفشان هیچ سندی ارائه نداده­ اند و اصلاً یکی از مشکلات بزرگ کتاب ایشان این است که بسیاری از مطالبی که ایشان نقل می کنند، اصلاً سندی برای آن ارائه داده نشده است و خود این، دلیل بر این است که روشی علمی در کتاب سها رعایت نشده است. علاوه بر این اتفاقاً برخی قائلند ایران در آن زمان نیز یگانه ­پرست نبوده است؛ مثلاً شهید مطهری در این باب می‎نویسد: «بدون شک زرتشتیان مقارن ظهور اسلام همچون مانویان و مزدکیان، ثنوی مذهب بوده‎اند و این ثنویت را در دوره‎های بعد از طلوع اسلام نیز حفظ کرده‎اند. تنها در نیم قرن اخیر است که زرتشتیان دعوی توحید دارند و گذشته خود را یکباره انکار می‎کنند. ما مدعی نیستیم که دین زرتشت حتماً از اصل یک دین ثنوی بوده است و بر اساس آن زرتشت که قطعاً مدعی پیامبری است، کاذب بوده است، خیر، ما چنین ادعایی نداریم. مسلمانان از صدر اوّل، غالباً با زرتشتیان به روش اهل کتاب عمل کرده‎اند؛ یعنی مدعی بوده‎اند که این آئین در اصل و ریشه یک دین توحیدی و آسمانی بوده است و در ادوار بعد، همچنانکه مسیحیت منحرف شد و به تثلیث گرائید آیین زرتشتی به ثنویت گرائید. به همین جهت شخص زرتشت نزد ما محترم است. (مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، ج 14، ص 219)

4.­ الگو بودن زندگی پیامبر

امّا بیان نکاتی از زندگی شخصی پیامبر فوائدی را در پی دارد از جمله اینکه مسلمین، پیامبر را برای خود الگو می­ دانند و می ­خواهند بدانند که ایشان در زندگی فردی چه می­ کردند؟ بسیاری از نکات زندگی خصوصی پیامبر به نحوی با اجتماع نیز مرتبط بوده است و ثمره­ اش به اجتماع نیز می ­رسیده است؛ مثلا اینکه زنان پیامبر بعد از ایشان نباید با شخص دیگری ازدواج کنند، درست است که این حکم مربوط به خانواده پیامبر است، ولی اهدافی اجتماعی را دنبال می ­کند یا اگر به زنان پیامبر دستور داده می ­شود که دنیا طلب نباشید، این دستور، با توجّه به الگو بودن خانواده پیامبر ثمره ­اش به جامعه نیز خواهد رسید.

 منابع:

­ قرآن کریم.

1. ایزوتسو، توشیهیکو، خدا و انسان در قرآن، ترجمه: احمد آرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1373 هـ .ش، چاپ سوّم.

2. بوکای، موریس، مقایسه­ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه: ذبیح الله دبیر، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1380 هـ .ش، چاپ هشتم.

3. بهجت پور، عبدالکریم، درآمدی بر اصول تحول فرهنگی، انتشارات بوستان کتاب، قم، 1388 هـ .ش،  چاپ اوّل.

­4. دیون پورت، جان و دیگران، عذر تقصیر به پیشگاه محمّد و قرآن، ترجمه: سید غلامرضا سعیدی، به کوشش و مقدّمه سید هادی خسروپناهی، انتشارات اطّلاعات، تهران، 1388 هـ .ش،  چاپ اوّل.

5. راشدی نیا، اکبر، تأملی در ایرادهای مستشرقین بر وحیانی بودن قرآن، نشریه­ی فلسفه، کلام و عرفان، قبسات، 1382 هـ .ش، شماره 29.

­6. رضایی، حسن رضا، قرآن و فرهنگ زمانه، انتشارات مرکز مدیریت حوزه­ علمیّه، قم، 1383 هـ .ش، چاپ اوّل.

7. ­سعیدی روشن، محمّد باقر، تحلیل زبان قرآن و روش شناسی فهم آن، مؤسّسه­ پژوهشی حوزه و دانشگاه، قم، 1383 هـ .ش، چاپ اوّل.

8. سها، نقد قرآن، ویرایش دوّم.

9. گیب، همیلتون، اسلام، بررسی تاریخی، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1367 هـ .ش، چاپ اوّل.

10. مسعودی، سعید، قرآن و فرهنگ زمانه، انتشارات بوستان کتاب، قم، 1391 هـ .ش، چاپ اوّل.

11. مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، انتشارات صدرا، 1387 هـ .ش.

12. نصری، عبد الله، کلام خدا، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1387 هـ .ش،  چاپ اوّل.

13. واعظی، احمد، مقاله  نقد تقریر نصر حامد ابوزید از تاریخ مندی قرآن، سایت سامانه  نشریات (موسّسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی)،  قرآن شناخت، پاییز و زمستان 1389 هـ .ش، شماره دوّم.

موضوعات :