زن و مرد در جوهر و ماهیت یگانه و یکساناند. در عین حال تفاوت هایی از حیث زیست شناختی بین زن و مرد وجود دارد که شناخت وجوه تساوی و تمایز دو جنس می تواند ما را به شناخت صحیح در تعیین جایگاه هر یک رهنمون سازد. از آنجا که در رویکرد دینی، تفکیک نقش ها از یک سو بر تفاوتهای طبیعی و از سوی دیگر، بر پایه دستورهای فقهی و اخلاقی مبتنی است، اما محورهایی از آموزه ها و دیدگاه های دینی در این باب، مورد نقد واقع شده و شبهه هایی در مورد جایگاه و وظایف زن از جانب معاندان مطرح شده است. شواهد و قرائن عقلی و نقلی (آیات و روایات) می تواند ما را در پاسخ به این شبه ها مدد برساند.با تکیه بر این شواهد میتوان گفت اسلام با «مشارکت زنان» هیچ مخالفتی ندارد فقط برای آن حد مرز و شرایط تعیین کرده است که آن هم محدودیت نیست؛ «مهریه»، قیمت زن نیست، بلکه پیشکشی و هدیه است و صیغه عقد ازدواج است که باعث پیمان ازدواج است؛ «قوامیت» به معنای ظلم، زورگویی، خودکامگی و نادیده گرفتن حقوق همسر نیست و روشن شد که «قوام» کسی است که با جدیّت عهده دار امور باشد؛ حکم «حضانت» در اسلام نیز مانند سایر احکام الهی بر اساس مصالح بندگان وضع شده است. بر این اساس مصالح کودک و تربیت حفظ او، عواطف مادری و نیاز طفل به مادر، مسئولیت نگهداری بچه و هزینه مالی و سایر امور، مورد توجه قرار گرفته است. مبنا و ملاک تعیین «سهم الارث» در اسلام جنسیت بطور مطلق نمیباشد، بلکه به این دلیل سهم زنان از میراث، نصف سهم مردان است که مرد مهریه، نفقه پرداخت میکند. در نتیجه خداوند علیم و حکیم بر اساس مصالحی، احکامی را برای بشر وضع نموده است.