شبهه:
چگونه میتوان ثابت کرد قرآن کلام خداوند است؟
پاسخ تفصیلی:
اينکه سخنان قرآن مانند حرفهاي معمولي افراد بشر نيست و سراسر آن گواهي ميدهد که از منبع غيبي سر چشمه گرفته است. در قرآن منافع هيچ گروهي در نظر گرفته نشده و همه دعوت آن به پاکي و صداقت و دوري از تقلب و نيرنگ است. جاذبه خاصي که افراد را به طرف خود ميکشاند وحرفهاي آن دلنشين و مطابق با طبع بشري است اينکه گذشت زمان آنرا منسوخ ننموده و محتواي آن همواره تازگي دارد، هماهنگي و انسجام مطالب آن، اسلوب ويژه که نه شعر است نه نثر، الفاظ کوتاه و عمق معاني که در طول قرنها دانشمندان را مجذوب خود نموده و تفسيرهاي متعدد نتوانسته همه ابعاد آنرا روشن کند و گذشت زمان ابعاد جديدتري را آشکار ميکند همه اين مسائل نشان ميدهد قرآن کريم ساخته و پرداخته فکر بشر نيست.
این پرسش در حقيقت به حجّيت صدورى قرآن باز مىگردد؛ يعنى، اينكه قرآن سند الهى و حجت خدا بر انسان بوده است. مسأله را از طريق اعجاز پي ميگيريم و سپس به خرده پرسشهاي مطرح شده خواهيم پرداخت:
قرآن از جهاتى گوناگون، اعجاز دارد و معجزهاى جاويد و زنده است؛ يعنى در همه زمانها، ديگران از آوردن مثل آن عاجز و ناتوانند. از اين رو قرآن تمام انديشمندان و فرزانگان بشرى را به تحدى و چالش فراخوانده است. بعضى از جنبههاى اعجاز قرآن عبارت است از:
1. اعجاز ادبى و موسيقيايى
قرآن از جهت اعجاز ادبى، برجستهترين اديبان عرب را شگفتزده ساخته است تا آنجا كه سرسختترين دشمنان پيامبر (صلى الله عليه وآله) (مانند وليد)، بر فرابشرى بودن اسلوب زيبا، تركيب بديع و آهنگ بىنظير آن اعتراف كردهاند.
پروفسور دورمان «Marry Gaylord Dorman» آمريكايى مىنويسد: «قرآن لفظ به لفظ به وسيله جبرئيل، بر حضرت محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) وحى شده و هر يك از الفاظ آن كامل و تمام است. قرآن معجزهاى جاويد و شاهد بر صدق ادعاى محمد رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) است. قسمتى از جنبه اعجاز آن، مربوط به سبك و اسلوب انشاى آن است و اين سبك و اسلوب، به قدرى كامل و عظيم و با شكوه است كه نه انسان و نه پريان، نمىتوانند كوچكترين سورهاى نظير آن را بياورند» (نيك بين، نصراللَّه، اسلام از ديدگاه دانشمندان غرب، (دورود، سيمان وفارسيت، بىتا)، ص 48؛ به نقل از اسلام و غرب، ص 106)
پروفسور ا.گيوم «A. Guillauome.» مىگويد: «قرآن با آهنگ زيباى مخصوص، داراى موسيقى دلنوازى است كه گوش را مىنوازد. عده كثيرى از مسيحيان عرب زبان، سبك قرآن را ستودهاند. از ميان شرق شناسان كسانى كه به زبان و ادبيات عرب آشنايى دارند، فصاحت و لطف و ظرافت شيوه قرآن را مىستايند. زمانى كه قرآن را تلاوت كنند، جذابيت خاص آن، بىاختيار شنونده را به سوى خود مىكشد و اين حلاوت و موسيقى دلنشين بود كه فرياد سرزنش كنندگان را خاموش كرد و به كالبد شريعت پيامبر اسلام، روح دميد و آن را غيرقابل تقليد گردانيد. در پهنه نظم، نثر و ادبيات پردامنه عرب، كتابى به فصاحت، بلاغت، بلندپايگى و پرمايگى قرآن نمىشناسيم و اثرى نيست كه بتوان آن را با قرآن مقايسه كرد. تأثير عميق آيات قرآن بر عرب و غير عرب، آن چنان است كه عنان اختيار از كف مىدهند»(بىآزار شيرازى، عبدالكريم، ترجمه تصوير و تفسيرى آهنگين سوره فاتحه و توحيد، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ دوم 1374؛ The Quran Interpreted, A. J. Arberry, New York. 4791, v.2.p.01)
نولدكه آلمانى در كتاب تاريخ قرآن مىنويسد: «كلمات قرآن آنچنان خوب و به هم پيوسته است كه شنيدنش، با آن هماهنگى و روانى، گويى نغمه فرشتگان است؛ مؤمنان را به شور مىآورد و قلب آنان را مالامال از وجد و شعف مىگرداند» (Geschichte Des Quran. (Neeldke. p.65{V بارتلمى سنت هيلر دانشمند فرانسوى نيز در كتاب محمد و قرآن مىنويسد: «قرآن كتابى است بىهمتا كه زيبايى ظاهرى و عظمت معنوى آن برابر است. استحكام الفاظ، انسجام كلمات و تازگى افكار در سبك نو ظهور آن، چنان جلوهگر است كه پيش از آنكه خردها تسخير معانى آن گردند، دلها تسليم آن مىشوند. در ميان پيامبران هيچ كس، مانند پيامبر اسلام نتوانسته است اين همه نفوذ كلام داشته باشد.
قرآن با سبك خاص خود، هم سرود مذهبى است و هم نيايش الهى؛ هم شريعت و قوانين سياسى و حقوقى است و هم نويد بخش و هشدار دهنده؛ هم پندآموز است و هم راهنما و هدايت كننده به راه راست و هم بيان كننده قصه، داستان و حِكَم و امثال. و بالاخره قرآن زيباترين اثر به زبان عربى است كه در ميان كتابهاى مذاهب جهان نظير ندارد.
به اعتراف مسيحيان عرب زبان اين كتاب شريف، تأثير شگرفى در دل و جان شنوندگان دارد. (Mohomet et Le Quran, Hilaire, B.Saint, Paris, 5681 P.721)
2. اعجاز علمى
رازهاى علمى نهفته در قرآن، اقيانوس بىكرانى از دانشهاى كيهان شناختى، انسان شناختى، تاريخ، نجوم و ... است كه دانشمندان شرق و غرب را به تحقيقات زيادى واداشته و آنان را سخت به حيرت افكنده است. در اينجا به نمونههاى چندى از آيات و موضوعات علمى ذكر شده اشاره مىشود:
1. تركيب خاص نباتات (آيه 19، سوره حجر)؛
2. تلقيح نباتات (آيه 22، همين سوره)؛
3. قانون زوجيت و تعميم آن به عالم نباتات (آيه 3، سوره رعد)؛
4. حركت وضعى و انتقالى زمين (آيه 53، سوره طه)؛
5. وجود يك قاره ديگر غير از قارههاى شناخته شده آن روز (آيه 17، سوره رحمن)؛
6. اصل كروى بودن زمين (آيه 40، سوره معارج)؛
7. ارتباط بين پديدههاى جوى (آيه 164، سوره بقره و آيه 5 سوره جاثيه).
در عين حال با توجه به اينكه قرآن، كتابى انسانساز و هدايتگر است، تنها ممكن است در موارد خاصى به مسائل علمى اشاره كند. اين اشارات جزئى، منبع الهام براى دانشمندان است. گذشته از آن، قرآن هميشه مردم را به سير در روى زمين و مطالعه پديدههاى جوى، فرا خوانده و بنا بر پارهاى از تفاسير، امكان صعود به كرات ديگر را خبر داده است.
«موريس بوكاى» (Bucaille Maurice) در كتاب مقايسهاى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم مىگويد: «چگونه مىتوان از تطبيق قرآن با جديدترين فرآوردههاى علمى بشر، در شگفتى فرو نرفت و آن را اعجاز به حساب نياورد!؟» (بوكاى، موريس، مقايسهاى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، ترجمه: مهندس ذبيح اللَّه دبير، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ دوم، 1364)
او ضمن مقايسه آموزههاى علمى قرآن، با تناقضات عهدين و دانشهاى رايج زمان نزول قرآن، مىگويد: «نظر به وضع معلومات در عصر محمد (صلى الله عليه وآله)، نمىتوان انگاشت كه بسيارى از مطالب قرآنى - كه جنبه علمى دارد - مصنوع بشرى بوده باشد. به همين جهت كاملاً به حق است كه نه تنها قرآن را بايد به عنوان يك وحى تلقى كرد؛ بلكه به علت تضمين اصالتى كه عرضه مىدارد ... به وحى قرآنى مقام كاملاً متمايزى مىدهد» (همان، ص 338.)
3. اعجاز در پيشگويى
قرآن از حوادثى در آينده خبر داده است. اين خبرها، برخى نسبت به خود قرآن است و بعضى نسبت به حوادث خارجى. بخشى رويدادهاى مقطع خاصى از تاريخ است و بعضى مستمر و پايا. برخى زمان تحققش فرارسيده و از نظر تاريخى صدق و حقانيت قرآن را به اثبات رسانده است. در مقابل برخى ديگر مربوط به آينده بشريت است؛ مانند: حاكميت صالحان، برقرارى حكومت جهانى عدل و توحيد و تحقّق مدينه آرمانى اسلامى.
دورمان مىنويسد: «قسمت ديگر از اعجاز قرآن، مربوط به پيشگويىهايى است كه در آن مندرج است و به نحو اعجاب آورى، داراى اطلاعاتى است كه مرد درس نخواندهاى مانند محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) هيچ گاه قادر نبود آنها را جمع كند» (نيك بين، نصراللَّه، اسلام از ديدگاه دانشمندان غرب، ص 48.) به اختصار بعضى از موارد ياد شده بيان مىشود:
الف. تحريف ناپذيرى
قرآن مجيد به صراحت اعلام مىدارد: - بر خلاف كتابهاى آسمانى پيشين - براى هميشه از ساحت اين كتاب مقدس كوتاه است و حفظ و عنايت الهى، همواره تضمين كننده عصمت آن است: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»؛ (حج، 9) همانا ما ذكر را فرو فرستاديم و ما همواره آن را نگاهبانيم. و آیه «وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ»؛ (فصلت، 41 و 42) و اين كتابى است نفوذناپذير، باطل از پيش و پس در آن راه نمىيابد. نازل شده از سوى خداى حكيم و حميد است. اين ادعاى قرآن، اكنون تجربهاى پانزده قرن را پشت سر نهاده و نشان داده است كه تلاشهاى دشمنان، در اين زمينه ناكام مانده و حسرت افزودن يا كاستن حتى يك كلمه از قرآن، بر دل آنها مانده است و از اينكه در آينده نيز بتوانند از عهده آن برآيند، به طور كامل مأيوس و نااميد گشتهاند!
ب. تحدّى ناپذيرى
قرآن به گونههاى مختلف، انسانها را به تحدّى و همانندآورى فراخوانده و با قاطعيت كامل ادعا كرده است که اگر تمام بشر، دست به دست هم دهند، نمىتوانند مانند آن را بياورند: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً»؛ (اسراء، 88) بگو اگر جن و انسانها با يكديگر اتفاق كنند، هرگز نمىتوانند همانندى چون اين قرآن آورند؛ هر چند گروهى از ايشان گروه ديگر را پشتيبان باشند.
قرآن از اين فراتر رفته و مخالفان را به آوردن سورهاى چون قرآن، دعوت و عجز و ناتوانى هميشگى آنان را در اين باره اعلام كرده است: «وَ إِنْ كُنْتُمْ فِى رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِى وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ»؛ (بقره، 23 و 24) و اگر در آنچه ما بر بنده خويش نازل كرديم (قرآن) ترديد داريد، پس سورهاى مانند آن بياوريد و گواهان خود - جز خدا - را فراخوانيد، اگر راست مىگوييد! پس اگر چنين نكنيد - و هرگز نخواهيد كرد - پس بپرهيزيد از آتشى كه هيزم آن انسان و سنگ است كه براى كافران مهيا شده است.
اين پيشگويى قرآن، طى پانزده قرن تجربه شده است و همه تلاشها در جهت همانند آورى سورهاى - حتى به اندازه سوره «كوثر» كه داراى حجمى در حدود سه سطر است - ناكام مانده و تكاپوگران اين عرصه را جز رسوايى سودى نبخشيده است. (ر.ک: خويى، سيدابوالقاسم، مرزهاى اعجاز، ترجمه جعفر سبحانى، (تهران: محمدى، چاپ اول، 1349)، صص 153-166.)
ج. حوادث تاريخى
قرآن مجيد رخدادهايى را پيش از وقوع آنها و در شرايطى كه محاسبات عادى قادر به پيشبينى آنها نبود، اعلام كرده و واقعيت تاريخى نيز به طور دقيق - آنسان كه قرآن از پيش خبر داده - تحقق يافته است. نمونههايى از آن عبارت است از:
1. پيروزى اسلام بر مشركان مكّه و ورود مسلمانان به خانه خدا در امنيت كامل: «لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ»؛ (فتح، 27) هر آينه به خواست خدا به مسجد الحرام در مىآييد؛ در حالى كه سرهاى خود را تراشيده و تقصير مىكنيد و هيچ خوفى بر شما نباشد.
پس از نزول اين آيه، چيزى نگذشت كه صلح و به تعبيرى فتح حديبيه پديد آمد و زمينههاى ورود سرافرازانه مسلمانان و از پى آن، پيروزى قاطع اسلام بر شرك و كفر و تبديل مجدد مسجد الحرام به كانون اصلى توحيد فراهم شد.
2. پيروزى روم بر ايران؛ قرآن مجيد خبر مىدهد پس از پيروزى امپراتورى ايران بر روم، به زودى روم بر ايران چيره شده و مؤمنان از اين حادثه خرسند خواهند شد: «غُلِبَتِ الرُّومُ فِى أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ فِى بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ»؛ (روم، 2-4) روم در ادنى الارض (اطراف شام يا الجزيره) مغلوب گرديده و پس از آن در اندك سالى (بين سه تا هفت سال) چيره خواهد شد. امر همواره از آن خدا است؛ چه پس از آن و چه پيش از آن و در آن روز، مؤمنان شادمان خواهند شد. اين پيشگويى قرآن همزمان با پيروزى مسلمانان در جنگ بدر، رخ نمود و شادى مضاعف براى مسلمانان به همراه آورد. (شبر، سيد عبداللَّه، تفسير القرآن الكريم، (بيروت: داراحياء التراث العربى، بىتا)، ص 385)
وجوه ديگرى نيز درباره اعجاز قرآن ذكر شده است؛ از قبيل اعجاز در معارف، اخبار به غيب، عدم اختلاف و تناقض، قانونگذارى و ... .
ريز سؤالات:
آيا ممكن است كه در آينده به تحدي قرآن پاسخ گويد؟
از لابلاي مطالب پيشين روشن ميشود كه سبك شناسي قرآن نشان ميدهد اين كتاب از سنخ كارهاي بشري نيست تا تقليد پذير باشد و اين يكي از رموز تحدي قرآن و اعتماد آورنده آن به اين است كه هرگز كسي با آن تحدي نتواند كرد. اگر قرآن تحدي پذير بود با وجود انگيزههاي بسيار قوي مخالفان قرار داشتن عرب در اوج قدرت ادبي تاكنون اين مسأله عملي ميشد، اما چرا ميبينيم كه هنوز كه هنوز است با اين همه دشمنان اسلام و قرآن و وجود دشمناني چون صهيونيستها و استعمارگران بين المللي و به كارگيري بسياري از برجستهترين نويسندگان و اديبان هم چنان از انجام اين عمل عاجزند؟ اين به دليل ناكاميهاي بسيار و كشف اين مطلب است كه هرگز چنين چيزي از عهده بشري برآمدني نيست. اين مسأاله را در ميان آغاز اديبان برجسته عرب كه در صدر دشمنان اسلام بودند كشف نموده و به فرابشري بودن نص قرآني اعتراف كردند.
ما كه عرب زبان نيستيم چگونه اعجاز قرآن را تشخيص دهيم؟
اين مسأله مانند ساير وجوه اعجاز است كه مسلمانان براي آشنايان و متخصصان در زمينههاي مختلف علمي، تاريخي بهتر از ديگران قابل كشف است. كسي كه كمترين آشنايي با متون عربي ميتواند تفاوت شگفت و آشكار سبك قرآن با ديگر آثار بشري را نشان دهد. شما حتي اگر احاديث خود پيامبر را با قرآن كنار هم بگذاريد به راحتي تفاوت سبك عجيبي را احساس ميكنيد و كاملا مشخص است كه كلام اين دو نفر كاملا با هم متفاوت ميباشند. بنابراين براي درك اعجاز قرآن باید به اهل آن رجوع كرد و نظر آنان را پذيرفت. به هر روي اعجاز قرآن وصف قرآن است و شناخت آن تابع ميزان آگاهيها، مهارتها، قابليتها و فعاليتهاي ما است.
در اين زمينه كتابها و مقالههاى بسيارى از سوى دانشمندان، در رشتههاى مختلف علوم به نگارش در آمده و همه از عظمت قرآن و تطبيق آيات آن، با جديدترين رهيافتهاى دانش بشرى سخن گفتهاند.
الف. طباطبايى، سيد محمد حسين، اعجاز قرآن؛
ب. آيت اللَّه مكارم شيرازى، ناصر، قرآن و آخرين پيامبر؛
ج. المكى العاملى، حسن محمد، الالهيات على هدى الكتاب والسنة والعقل، محاضرات استاد جعفر سبحانى، ج 3، ص 418؛
د. آيةاللَّه خويى، سيد ابوالقاسم، ترجمه البيان، ج 1، ص 117؛
الف. صادق رافعى، مصطفى، اعجاز قرآن؛
ب. قطب، سيد، التصوير الفنى فى القرآن؛
پ. بىآزار شيرازى، عبدالكريم، ترجمه تصوير و تفسيرى آهنگين سوره فاتحه و توحيد؛