شبهه:
دکتر سها ماجرای «زینب بن جحش» را تحت عنوان «تصاحب همسر دیگران» نقل میکند که زینب همسر زیبای «زید» پسر خوانده پیامبر (ص) بود و روزی آن حضرت به خانه زینب رفت و چشمش به او افتاد و عاشق او شد و در نهایت با پیشنهاد زید، زینب طلاق داده شد و به عقد پیامبر (ص) در آمد. (نقد قرآن، ص 423) جالب این است که دکتر سُها این داستان عشقی را از دو تفسیر الدر المنثور و طبری (همان، پاورقی 1) نقل میکند و نتیجه میگیرد که پیامبر اسلام (ص) برای اینکه به خواست خودش برسد، عشق آن دو جوان را لگد کوب کرده و خانواده آنها را از هم پاشیده است. (همان، ص 423) و در پایان هشدار میدهد که اگر روحانیون و رؤسا بخواهند این عمل را الگو قرار دهند ممکن است ولایت فقیه نیز چنین کند. (همان، ص 425)
پاسخ تفصیلی:
اصل ماجرا و آیات مربوط در قرآن و تفاسیر معتبر چگونه بوده است:
«وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَراً زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لاَ يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً*مَا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيَما فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَّقْدُوراً» (احزاب/ 37-38) و (ياد كن) هنگامى را كه به آن كس كه خدا به او نعمت داده بود و (تو نيز) به او نعمت داده بودى (زيد) مىگفتى: «همسرت را براى خود نگاه دار و خود را از (عذاب) خدا حفظ كن!» و چيزى را در دلت پنهان مىداشتى كه خدا آشكار كنندهى آن است؛ و از مردم مىهراسيدى، در حالى كه خدا سزاوارتر است كه از او بهراسى؛ و هنگامى كه زيد نياز (خويش) را از آن (زن) به پايان برد (و او را طلاق داد)، او را به ازدواج تو در آورديم، تا هيچ تنگى (و محدوديتى) براى مؤمنان (در ازدواج) با همسران پسرخواندههايشان نباشد، هنگامى كه نياز (خود) را از آنان به پايان بردند (و آنها را طلاق دادند)؛ و فرمان خدا تحقق يافته است * هيچ گونه تنگىاى بر پيامبر، در آنچه خدا بر او واجب كرده، نيست؛ (اين قانون و) روش خدا در مورد كسانى است كه پيش از (اين) درگذشتند؛ و فرمان خدا به اندازهاى معيّن است.
نکات تفسیری
1. حكايت كردهاند كه پيامبر (ص) پسرخواندهاى به نام «زيد» داشت. او غلامى بود كه خديجه (عليها السلام) به آن حضرت بخشيده بود و پيامبر (ص) وى را آزاد و سپس دختر عمهى خويش، زينب را براى زيد خواستگارى كردند. اما زينب كه از خانوادهى بزرگ قريش بود، زير بار ازدواج با غلامى هم چون زيد نمىرفت و از آنجا كه مصلحتى در اين ازدواج بود، آيهى فوق فرود آمد و هشدار داد كه در برابر فرمان خدا و پيامبر تسليم باشيد و زينب تسليم شد و اين ازدواج سر گرفت. (ر. ك: تفسير مجمع البيان؛ تفسير قرطبى؛ تفسير الميزان؛ تفسير فى ظلال قرآن؛ تفسير كبير؛ سيره ابن هشام، ج 1، ص 264؛ كامل ابن اثير، ج 2، ص 177 و نمونه بينات، ص 637.)
2. این آیات ماجراى ازدواج زينب (دختر عمهى پيامبر(ص)) با زيد (پسر خواندهى پيامبر(ص)) را بیان کرده است. اين ازدواج به فرمان و خواست پيامبر (ص) صورت گرفت و پس از مدتى در اثر ناسازگارى به طلاق منتهى شد، سپس به دستور خدا، پيامبر (ص) با زينب، همسر پسر خواندهاش ازدواج كرد تا روشن شود كه ازدواج با همسر پسرخوانده ممنوع نيست.
3. ميان زيد و زينب اختلاف به وجود آمده بود و در نهايت از هم ديگر جدا شدند و خدا به خاطر درهم شكستن يك سنت جاهلى (يعنى ممنوعيت ازدواج با همسران پسران) به پيامبر (ص) دستور داد كه با زينب ازدواج كند.
4. پيامبر (ص) از مردم مىترسيد كه مسألهى ازدواج با زينب را به طور علنى اعلام كند، البته اين يك ترس طبيعى از شايعات اجتماعى بود.
5. پيامبر (ص) بارها به زيد سفارش كرده بود كه همسرش زينب را نگاه دارد و طلاق ندهد، ولى اين سخنان مؤثر واقع نشده بود.
6. برخى مدعى شدهاند كه ازدواج پيامبر (ص) با زينب بر اساس ميل جنسى و زيبايى زينب بوده است، ولى اين سخن گزاف و تهمت بر پيامبر (ص) است؛ چرا كه:
اولًا، پيامبر خود به خواستگارى زينب براى زيد رفت و با توجه به اين كه زيد غلام آزاد شده بود و زينب از خانوادهاى بزرگ، زير بار اين ازدواج نمىرفت. اگر پيامبر (ص) مىخواست، مىتوانست از اول زينب را براى خود خواستگارى كند و زينب هم مايل به ازدواج با پيامبر (ص) بود.
ثانياً، زينب در ميان خاندان پيامبر (ص) زندگى كرده بود و آن حضرت از جمال و كمال او اطلاع داشت و چيزى نبود كه بعد از ازدواج با زيد روشن شود، بلكه برخى همسران ديگر پيامبر (ص) از زينب بهتر بودند.
ثالثاً، پيامبر با طلاق زينب و جدايى زيد از او مخالف بود كه در آيه بيان شده است.
رابعاً، همان طور كه در اين آيه بيان شده است اين يك ازدواج الهى بود و خدا زينب را به ازدواج پيامبر (ص) در آورده بود و زينب به اين عقد آسمانى افتخار مىكرد. (كامل ابن اثير، ج 2، ص 177)
خامساً، در اين آيه هدف اين ازدواج بيان شده است كه همان مبارزه با سنت خرافى جاهلى در مورد ممنوعيت ازدواج با همسر پسرخوانده است؛ پس هدف اساسى ازدواج عشق شهوانى و جنسى نبوده است.
7. در اين آيه از نعمت خدا بر زيد ياد شده است، كه همان نعمت ايمان و هدايت بود. زيد مؤمنى مخلص و پيشتاز بود و سرانجام از فرماندهان سپاه اسلام در جنگ موته شد و در همان جنگ به فيض شهادت رسيد.
8. در اين آيه از نعمت پيامبر (ص) بر زيد ياد شده است كه همان آزادى او بود؛ زیرا او بردهاى بود كه خديجه به پيامبر (ص) بخشيده و آن حضرت او را آزاد كرده بود.
9. ازدواج زينب و زيد آغاز و انجامش سنت شكنى بود؛ زيرا ازدواج يك زن از بزرگان عرب با غلامى آزاد شده سابقه نداشت و با مخالفت برادر زينب نيز روبه رو شده بود، ولى آنان اين سنت غلط را شكستند و در پايان نيز پيامبر (ص) سنت شكنى كرد و با همسر پسرخواندهاش ازدواج كرد.
10. تعبير «وَطراً» به معناى نياز و حاجت مهم است. استفاده از تعبير «بىنيازى» به جاى طلاق به خاطر رعايت احترام زيد و زينب بود. گويى آنان تا مدتى در زندگى نيازمند هم بودند، سپس اين نياز برطرف شد و جدا شدند. (تفسير نمونه، ج 17، ص 321)
نکات تکمیلی در پاسخ شبهه دکتر سُها
1. از شأن نزول و نکات تفسیری روشن شد که این قضیه شخصی پیامبر و با دستور خاص الهی بوده است و قابل تسرّی به غیر نیست که دیگران بخواهند مثل پیامبر (ص) کسی را به ازدواج خود درآورد.
2. این ماجرا با دستور الهی و با پیمان عقد ازدواج که خداوند جاری کرد، صورت گرفته است.
3. پیامبر اسلام (ص) با ادامه زندگی زید و زینب مخالف نبود، بلکه اصرار داشتند که زندگی آنها ادامه یابد.
4. ماجرای ازدواج پیامبر (ص) با زینب بر اساس عشق نبوده، بلکه بر اساس دستور الهی و برای مبارزه با خرافات بوده است.
5. اصل ماجرا را که آقای دکتر سُها از تفسیر طبری نقل میکند با توجه به اشکالات این تفسیر قابل اعتنا نیست و نوعی داستان ساختگی بوده که در تفاسیر معتبر به چشم نمیخورد.