شبهه:
دکتر سُها در مورد زندگی خصوصی پیامبر ماجرایی تحت عنوان «تحریم ماریه قبطیه» نقل میکند که حضرت روزی به خانه حفصه (دختر عمر که همسر دیگر پیامبر بود) رفت در حالی که حفصه در خانه نبود با ماریه قبطیه که (کنیز و همسر دیگر پیامبر بود) همبستر شد و مورد اعتراض حفصه قرار گرفت و محمد (ص) قسم خورد که اگر این موضوع را افشاء نکنی من ماریه را بر خود حرام میکنم، ولی حفصه موضوع را به عایشه گفت و محمد (ص) پشیمان شد و آیات آغاز سوره تحریم نازل شد. جالب این است که این ماجرا را نیز دکتر سها از تفسیر طبری، (طبری، تفسیر طبری، ج 28، ص 55) و تفسیر درالمنثور، (سیوطی، الدر المنثور، ج 8، ص 216) نقل میکند و نتیجه میگیرد که این کار پیامبر (ص) بیعدالتی در حق حفصه بود و ... . (نقد قرآن، ص 9ـ427)
پاسخ تفصیلی:
اصل ماجرا و آیات مربوط در قرآن و تفاسیر معتبر اینگونه نقل شده است:
«يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ * قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلاَكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ * وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ»؛ (تحریم/ 1ـ3) اى پيامبر! چرا چيزى را كه خدا بر تو حلال كرده (بر خود) ممنوع مىكنى، در حالى كه خشنودى همسرانت را مىطلبى؟! و خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است * به يقين، خدا گشودن سوگندهايتان را براى شما معيّن ساخته است؛ و خدا سرپرست شماست و او دانا [و] فرزانه است * و (ياد كن) هنگامى را كه پيامبر با برخى از همسرانش سخنى پنهانى گفت، و[لى] وقتى كه (همسرش) آن را خبر[چينى] كرد و خدا آن را بر آن (پيامبر) آشكار ساخت، (پيامبر) برخى از آن را (به همسرش) شناساند و از برخى [ديگر] روى گرداند؛ و وقتى كه او (= همسرش) را بدان خبر داد، (همسرش) گفت: «چه كسى اين را به تو خبر داد؟!» (پيامبر) گفت: (خداى) دانا [و] آگاه به من خبر داد».
نکات تفسیری
1. حكايت كردهاند كه پيامبر (ص) گاهى نزد يكى از همسرانش به نام زينب مىرفت و از عسلى كه تهيه كرده بود مىخورد. اين خبر به گوش عايشه رسيد و او با يكى ديگر از زنان پيامبر (ص) به نام حفصه قرار گذاشتند كه به پيامبر (ص) بگويند تو مغافير (شيره گياه بد بو) خوردهاى و حضرت از اين سخن ناراحت شد، چون اصرار داشت كه بوى بدى از بدن و لباس و دهان او شنيده نشود و از اين رو سوگند ياد كرد كه ديگر از عسل ننوشد (چرا كه ممكن بود زنبور آن عسل بر گياه بدبويى نشسته باشد)، اما پيامبر (ص) به حفصه سفارش كرد كه اين مطلب را به كسى نگويد اما حفصه آن سرّ را افشا كرد و معلوم شد اصل قضيه توطئه بوده است؛ از اين رو پيامبر (ص) سخت ناراحت شد (اسباب النزول واحدى، ص 460؛ شأن نزول آيات، ص 552؛ تفسير مجمع البيان، ج 10، ص 472؛ تفسير بخارى، ج 6، ص 167- 168 و ج 7، ص 232؛ صحيح مسلم، ج 4، ص 184؛ سنن ابى داود، ج 2، ص 191؛ سنن نسائى، ج 6، ص 151 و سنن كبرى بيهقى، ج 7، ص 353) و طبق برخى روايتها تا يك ماه از همسران خود كنارهگيرى كرد (تفسير قرطبى، ج 18، ص 178- 179) و حتى شايعهى طلاق آنان منتشر شد. (تفسير فى ظلال، ج 8، ص 163) آيات فوق بدين مناسبت فرود آمد و روابط داخلى خانهى رهبر اسلام (ص) را تنظيم كرد، به طورى كه ديگر اين كارها درون خانهى پيامبر (ص) اتفاق نيفتد.
2. رهبران جامعه معمولًا در خانههاى خود با مشكل روبه رو مىشوند و گاهى فرزندان يا همسران آنها از موقعيت اجتماعى رهبران سوء استفاده مىكنند و دست به توطئه عليه آنان مىزنند؛ البته اين مسائل شخصى رهبران جامعه، بازتاب بيرونى خواهد داشت و به رفتار شخصى تلقى نمىشود و حتى گاهى مخالفان از آنها در تبليغات خود سوء استفاده مىكنند. از آن جا كه پيامبر اسلام (ص) يك رهبر جهانى بود، توطئه در خانهى او خطرناك بود؛ از اين رو خداى متعال با كوچكترين شكل توطئه به شدّت برخورد مىكند تا ريشهى اين گونه كارها را در خانهى پيامبر (ص) بخشكاند.
3. از اين آيات استفاده مىشود كه پيامبر (ص) برخى چيزهاى حلال (مانند عسل) را بر خود ممنوع كرده و براى اين كار سوگند ياد كرده بود. البته اين ممنوعيت تحريم شرعى نبود و قسم خوردن براى ترك امور مباح، گناه به شمار نمىآيد.
4. لحن آيات فوق سرزنش نسبت به پيامبر (ص) نيست، بلكه نوعى دلسوزى براى آن حضرت است؛ مانند هنگامى كه كسى زياد كار مىكند و به او مىگوييم: چرا اين قدر خودت را به زحمت مىاندازى و بهرهاى نمىگيرى؟
5. در اين آيات راهِ گشودن سوگند در موارد جايز بيان شده است؛ يعنى اگر شخصى بر ترك كار بدى سوگند ياد كند، حرام است كه سوگند خود را بشكند، ولى اگر براى ترك كار خوبى سوگند ياد كند شكستن آن با كفّاره جايز است؛ يعنى به ده بينوا غذا يا لباس بدهد و يا يك برده آزاد كند. (ر. ك: سوره ى مائده، آيه ى 89)
6. از احاديث استفاده مىشود كه پيامبر (ص) بعد از نزول اين آيه و راه نمايى خدا، بردهاى را آزاد كرد (بحارالانوار، ج 22، ص 231) و يا به ده فقير غذا داد، آنچه را كه بر خود ممنوع كرده بود حلال و جايز كرد. (كافى، ج 7، ص 452؛ تهذيب الاحكام، ج 8، ص 295؛ الاستبصار، ج 4، ص 51 و وسائل الشيعه، ج 22، ص 40)
7. پيامبر (ص) نزد همسر خويش حفصه سوگند ياد كرد كه ديگر از عسل خانهى زينب نخورد، ولى به حفصه سفارش كرد كه اين سرّ را فاش نكند (چون كه ممكن بود به گوش زينب برسد و ناراحت شود يا مردم گمان كنند كه عسل خوردن خوب نيست و از پيامبر پيروى كنند) ولى حفصه اين راز را افشا و براى عايشه بازگو كرد و خدا از طريق وحى خبر اين افشاگرى را به پيامبر (ص) رسانيد.
8. رازى كه پيامبر نزد حفصه گذاشت دو بخش داشت: بخشى مربوط به خوردن عسل نزد زينب و بخش دوم سوگند در مورد ممنوعيت خوردن عسل بود. وقتى خدا اين افشاگرى حفصه را به پيامبر (ص) خبر داد، پيامبر بخشى از اخبار سرّى را به حفصه يادآور شد، ولى براى آن كه زياد شرمنده نشود، با بزرگوارى، بخش ديگر خبر را بيان نكرد.
9. در منابع حديثى اهل سنت در احاديث متعددى از ابن عباس و عمر حكايت شده كه مقصود از اين زنان كه در اين آيه و آيات بعد از آنان ياد شده، حفصه دختر عمر و عايشه دختر ابوبكر بودند. (صحيح بخارى، ج 6، ص 70؛ الدرّ المنثور، ج 6، ص 243؛ صحيح مسلم، ج 4، ص 189 و كنز العمال، ج 2، ص 530)
نکات تکمیلی در پاسخ شبهه دکتر سُها
1. با توجه به مطالب فوق و شأن نزول آیات، روشن میشود که داستان نزول آیه با آنچه که دکتر سُها از تفسیر طبری نقل کرد، متفاوت است؛ بنابراین صحیح نبود که بر اساس یک تفسیر قرآن کریم و پیامبر محکوم شوند.
2. آقای دکتر سُها صحیح بخاری و صحیح مسلم را جزء منابع خود در کتاب شمرده بود، ولی عجیب این است که در اینجا داستان نزول آیه را از آنها نقل نمیکند، چرا که موافق طبری نبودهاند.