آیا زن از زيادى گِلِ آدم يا از استخوان‌هاى چپ او آفريده شده است؟

آیا زن از زيادى گِلِ آدم يا از استخوان‌هاى چپ او آفريده شده است؟
پاسخ اجمالی: 
همه انسان­‌ها از جمله حضرت حوا (س) ـ كه نخستين زن است ـ همگى يك حقيقت دارند كه همان انسانيت است. به بيان ديگر، خداوند در آیه اول سوره نسا بيان كند كه انسان­‌ها از حيث «حقيقت و جنس» يكى هستند و با همه كثرتى كه دارند، همه از يك ريشه منشعب شده­‌اند كه اين معنا از جمله «وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثِيراً وَ نِساءً ...» به روشنى استفاده مى­‌شود. ظاهر جمله «وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها» مى‌‌فهماند كه همسر آدم از نوع خود آدم و انسانى مانند او است و اين افراد بى‌شمارى كه در كره زمين پراكنده شده‌­اند، همگى از دو فرد شبيه به هم نشئت گرفته­‌اند.

شبهه:

آیا زن از زيادى گِلِ آدم يا از استخوان­‌هاى چپ او آفريده شده است؟

پاسخ تفصیلی:

خداوند متعال مى‌فرمايد: «يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِى خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثِيراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِى تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً»؛ (نساء، 1) اى مردم! از [مخالفت ] با پروردگارتان بپرهيزيد؛ همان كسى كه همه شما را از يك انسان آفريد و همسر او را [نيز] از جنس او خلق كرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانى [روى زمين ] منتشر ساخت. از خدايى بپرهيزيد كه [همگى به عظمت او معترفيد و] هنگامى كه چيزى از يكديگر مى­‌خواهيد نام او را مى‌بريد! همچنين [از قطع رابطه با] خويشاوندان خود پرهيز كنيد! زيرا خداوند مراقب شما است. از اين آيه و مانند آن  بر مى‌آيد كه حضرت حوا از همان حقيقتى آفريده شده است كه حضرت آدم و ديگر فرزندان او آفريده شده‌اند و اين آيه نشان مى‌دهد كه همه انسان­‌ها از جمله حضرت حوا ـ كه نخستين زن است ـ همگى يك حقيقت دارند كه همان انسانيت است. به بيان ديگر، اين آيه مى­‌خواهد بيان كند كه انسان­‌ها از حيث «حقيقت و جنس» يكى هستند و با همه كثرتى كه دارند، همه از يك ريشه منشعب شده‌اند كه اين معنا از جمله «وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثِيراً وَ نِساءً ...» به روشنى استفاده مى­‌شود. ظاهر جمله «وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها» مى‌فهماند كه همسر آدم از نوع خود آدم و انسانى مانند او است و اين افراد بى‌شمارى كه در كره زمين پراكنده شده‌اند، همگى از دو فرد شبيه به هم نشئت گرفته‌اند.

بنابراين، براى تفسير جمله «وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها» بايد به آيات ديگر قرآن مراجعه كرد. در آيه 21 سوره روم آمده است: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها»؛ از نشانه­‌هاى او اين است كه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا كنار آنان آرامش يابيد و در آيه 72 سوره نحل مى‌ فرمايد: «وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً»؛ خداوند همسرانى از جنس خودتان براى شما قرار داد.

با دقت در اين آيات، آشكار مى‌شود كه ميان «وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها» و «خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً» و نيز «جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً» تفاوت مفهومى وجود ندارد و كاملاً روشن است كه مقصود از اين دو آيه، خلقت زن از بدن مرد نيست. آيه نخست سوره نساء نيز به همين معنا است و مقصود از آن، خلقت زن از جنس مرد است. بنابراين آنچه در بعضى تفسيرها آمده كه همسر آدم از بدن خود او خلق شده، صحيح نيست. اين تفسير از سوى امامان معصوم (عليهم السلام) كذب شمرده شده است.

در روايت آمده است كه زرارة بن اعين از امام صادق (عليه السلام) پرسيد: «نزد ما مردمى هستند كه مى‌گويند: خداوند حوا را از بخش نهايى ضلع چپ آدم آفريد. امام صادق (عليه السلام) فرمود: خداوند از چنين نسبتى منزّه و برتر از آن است. آيا خداوند توان آن را نداشت كه همسر آدم را از غير دنده او بيافريند تا بهانه به دست شناعت كنندگان دهد كه بگويند: بعضى از اجزاى آدم با بعضى ديگر ازدواج كرد، سپس فرمود: خداوند پس از آفرينش آدم، حوا را به گونه نو ظهور پديد آورد. آدم (عليه السلام) پس از آگاهى از خلقت وى از پروردگارش پرسيد: اين كيست كه قرب و نگاه او مايه اُنس من شده است؟ خداوند فرمود: اين حوا است. آيا دوست دارى با تو باشد و با تو سخن بگويد و تابع تو گردد؟ آدم گفت: آرى پروردگارا! تا زنده‌­ام سپاس تو بر من لازم است، آن­گاه خداوند فرمود: ازدواج با او را از من بخواه؛ زيرا صلاحيت همسرى تو را جهت تأمين علاقه جنسى نيز دارد و خداوند شهوت جنسى را به او عطا كرد.» (زمر، 6؛ اعراف، 189)

از اين روايت بر مى‌آيد كه آفرينش حوا از استخوان چپ مرد يا از پس مانده گلى كه آدم (عليه السلام) با آن آفريده شد، پديد نيامده است؛ بلكه خلقت حوا، همانند خلقت آدم، بديع، نو ظهور و مستقل بوده است.( جوادى آملى، زن در آيينه جلال و جمال، ص 45)