آیا قرآن، کتابی مربوط به زمان های قدیم و اعراب است؟

آیا قرآن، کتابی مربوط به اعراب و زمان های قدیم  است؟
پاسخ اجمالی: 
قرآن کتابى است که خطابش در ابتداء مربوط به عرب­‌هاى آن زمان بوده است و طبیعتا باید چنین جملاتى در آن وجود داشته باشد. به هر ترتیب وقتى یک دین مى­‌خواهد از فلان منطقه شروع شود باید به صورتى باشد که مورد قبول مردم آن منطقه قرار بگیرد تا از آن طریق بتواند به جاهاى دیگر نیز نشر پیدا کند. اما خطابات قرآن فقط مختص به عرب­‌هاى آن زمان نیست، بلکه برخی از آیات چنین است. اتفاقا در قرآن جملاتی وجود دارد که مخصوص مردم زمان‌­های مختلف است؛ مثلا هم چنانکه برای عرب‌­های قدیم خطاباتی هست، برای مردم قرن ۲۱ نیز خطاباتی وجود دارد که فقط مختص آنهاست مثل آیاتی که دلالت بر اعجاز علمی دارند. بنابراین درست است که برخى از تعابیر، در ظاهرِ امر مخصوص گروه خاصى است ولى با دقت مى‌فهمیم که این جور هم نیست و اتفاقا شامل بقیه­‌ى افراد نیز مى­‌شود. از جمله آیاتى که در آنها اشاره به باغ­‌هاى بهشتى دارد این باغ­‌ها را به صورتى توصیف کرده است که انسان مى‌‌­فهمد با باغ­‌‌هاى دنیوى فرق دارد. پس مى‌فهمیم این تعابیرى که به ظاهر مربوط به عرب­‌هاى گذشته بوده است نکاتى برداشت مى‌‌شود که کلى بودن این تعابیر را مى‌رساند.

شبهه:

در آیات زیادى از قرآن در توصیف بهشت آمده است باغى است که از زیرش نهرها جارى است. این توصیف، بیشتر براى عرب‌­­هاى آن زمان که معمولا در بیابان بودند مناسب بوده است و آنها بوده‌اند که از این اوصاف خوشحال می‌شدند و الا امروزه چنین وصفى به خصوص براى افرادى که در اروپا هستند، عادى است. آیا این مطلب دلالت بر این نمى­‌کند که قرآن کتابى آن زمانى است‏ و مربوط به عرب­‌های آن زمان است؟

پاسخ تفصیلی:

با چند نکته مى‌توان سؤال فوق را پاسخ داد:

۱. قرآن کتابى است که ابتداء خطابش عرب‌­هاى آن زمان بوده است و طبیعتا باید چنین جملاتى در آن وجود داشته باشد. به هر ترتیب وقتى یک دین مى­‌خواهد از فلان منطقه شروع شود باید به صورتى باشد که مورد قبول مردم آن منطقه قرار بگیرد تا از آن طریق بتواند به جاهاى دیگر نیز نشر پیدا کند. پس باید آن دین نسبت به مردم آن منطقه سرمایه‌­ گذارى کند. بنابراین وجود برخی خطابات که بیشتر، متوجه منطقه‌ى خاصى باشد چیزى طبیعى و عقلانى است. بله اگر همه‌ی جملات قرآن فقط مخصوص آن مردم بود اشکال وارد بود ولى خطابات قرآن فقط مختص به عرب­‌هاى آن زمان نیست، بلکه برخی از آنها چنین است. اتفاقا در قرآن جملاتی وجود دارد که مخصوص مردم زمان­‌های مختلف است مثلا همچنانکه برای عرب­‌های قدیم خطاباتی هست که مختص آنهاست برای مردم قرن ۲۱ نیز خطاباتی وجود دارد که فقط مختص آنهاست؛ مثل آیاتی که دلالت بر اعجاز علمی دارند. ولی جالب است بدانید که خطابات خاص قرآن به صورتی نیست که قرآن را مختص زمان خاصی کند و با زمان‌­های دیگر فاصله­‌ی فرهنگی زیادی داشته باشد همچنانکه در آیه ۸۲ سوره نساء آمده است: «وَ لَوْ کاَنَ مِنْ عِندِ غَیرْ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیرًا»؛ یعنى اگر قرآن از ناحیه‌ى غیر خدا بود مى‌دیدید که با فرهنگ‌هاى مختلف، فاصله‌­ى زیاد داشت.

۲. درست است که برخى از خطابات قرآن بیشتر متوجه عرب‌­هاى آن زمان است ولى ظاهرا مى­‌توان از آن قاعده‌اى برداشت کرد که منظور قرآن آن قاعده بوده است ولى فعلا در قالب این مثال در آمده است. پس منظور قرآن از باغ­‌هاى بهشتى همان نعمت­‌هاى فوق العاده‌ى بهشتى بوده است ولى در قالب مثال باغ در آمده است. پس با دیدن این آیات هر کسى باید پى به نعمت­‌هاى فوق العاده‌ى بهشتى ببرد که در زمان­‌هاى گذشته در عربستان این نعمتِ فوق العاده در قالب باغ بیان شده است ولى اصل، آن مفهوم جملات است. مثال دیگرى که محسوس‌تر است، آیه‌ى «وَ إِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ»؛ (تکویر، ۴) است که به معناى این است که «و هنگامى که شترانِ آبستن به حال خود رها شوند» این آیه هم اگر چه مثال را بر روى شتر برده است ولى مفهوم آیه این است که در روز قیامت هر چیز گرانبهایى رها شود؛ بنابراین خود شنونده و خواننده باید به معنا و مفهومی که متکلم مرادش است، پی ببرد.

۳. اگر مجموع ویژگى‌هاى باغ‌­هاى بهشتى در قرآن دیده شود متوجه مى‌شویم که حتى آن باغ­‌ها براى یک شخص اروپایى نیز خوب است. درست است که در اروپا اصل چنین باغ­‌هایى عادى است ولى با ویژگى‌هاى قرآنىِ آن عادى نیست. شما ویژگى «خَالِدِینَ فِیهَا» را در باغ­‌هاى بهشتى یادتان نرود که در اروپا چنین ویژگى‌اى نیست. همچنین یادمان نرود که در آیه ۱۵ سوره محمد آمده است: «فِیهَا أَنهْارٌ مِّن مَّاءٍ غَیرْ ءَاسِنٍ وَ أَنهْارٌ مِّن لَّبنَ‏ لَّمْ یَتَغَیرَّ طَعْمُهُ وَ أَنهْارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّهٍ لِّلشَّارِبِینَ وَ أَنهْارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى وَ لهَمْ فِیهَا مِن کلُ الثَّمَرَاتِ وَ مَغْفِرَهٌ مِّن رَّبهِّمْ»، یعنى در آن نهرهایى است از آبى که مزه و رنگش برنگشته و نهرهایى از شیر که طعمش دگرگون نشده و نهرهایى از شراب که براى نوشندگان مایه لذت است و نهرهایى از عسل خالص است، و در آن از هر گونه میوه‌‏اى براى آنان فراهم است و نیز آمرزشى از سوى پروردگارشان.

باغی با چنین ویژگی­‌هایی در اروپا نیز لا اقل برای عموم مردم عادی نیست. علاوه بر این با توجه به اینکه نفس انسان از لذت­‌ها سیر نمى­‌شود چنین تعابیرى مى‌تواند براى افراد مختلف کارساز باشد. آیا اشکالى دارد که یک شخص اروپایى را که همه چیز برایش فراهم است دعوت به باغى بکنیم که ابدى است و زنان، همیشه در انتظار اویند و هرچه بخواهد آنجا حاضر مى‌شود و هیچ گاه براى او عادى نمى­‌شود و در آن نهرهایی از عسل و شراب وجود دارد؟

۴. تعابیر قرآن در مورد بهشت مختلف است. پس نمى‌توان گفت که قرآن فقط از باغ­‌ها صحبت کرده است. بر فرض که تعابیر مربوط به باغ­‌هاى بهشتى، فردى اروپایى را ارضاء نکرد تعابیر دیگری که در قرآن موجود است، می‌توان به آنها کمک نماید. در ادامه به برخى از این تعابیر اشاره مى‌­کنیم:

«لهَم مَّا یَشَاءُونَ فِیهَا وَ لَدَیْنَا مَزِیدٌ»؛ (ق، ۳۵) در بهشت هر چه بخواهند براى آنان فراهم است، و نزد ما [نعمت‌هاى‏] بیشترى است.

«فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِىَ لهَم مِّن قُرَّهِ أَعْینُ‏ جَزَاءَ  بِمَا کاَنُواْ یَعْمَلُونَ»؛ (سجده، ۱۷) پس هیچ کس نمى‏‌داند چه چیزهایى که مایه شادمانى و خوشحالى آنان است به پاداش اعمالى که همواره انجام مى‌داده‌اند، براى آنان پنهان داشته‏‌اند.

«وَ لَکُمْ فِیهَا مَا تَشْتَهِى أَنفُسُکُمْ وَ لَکُمْ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ»؛ (فصلت، ۳۱)  آنچه دلتان بخواهد، در بهشت براى شما فراهم است، و در آن هر چه را بخواهید، براى شما موجود است.

«لهَّمْ فِیهَا نَعِیمٌ مُّقِیمٌ»؛ (توبه، ۲۱) در بهشت نعمت‌هاى پایداری است که هیچ گاه از بین نمى‌رود و تمامى ندارد.

«وَ رِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَکْبرَ»؛ (توبه، ۷۲) رضایت خدا در بهشت بالاترین نعمت است. (این آیه اشاره به نعمت روحى دارد. در دنیا ممکن است فردى با وجود اینکه از لذت‌هاى مختلف برخوردار است ولى از لحاظ روحى تأمین نباشد ولی در بهشت، هم نعمت مادی وجود دارد و هم نعمت روحی و معنوی)

«لِیَجْزِیهَمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُواْ وَ یَزِیدَهُم مِّن فَضْلِهِ»؛ (نور، ۳۸) تا خدا آنان را بر [پایه‏] نیکوترین عملى که انجام داده‌اند پاداش دهد و از فضلش براى آنان بیفزاید.

۵. درست است که برخى از تعابیر، در ظاهرِ امر مخصوص گروه خاصى است ولى با دقت مى‌­فهمیم که این جور هم نیست و اتفاقا شامل بقیه­‌ى افراد نیز مى‌­شود. از جمله همین آیاتى که در آنها اشاره به باغ‌هاى بهشتى دارد این باغ‌­ها را به صورتى توصیف کرده است که انسان مى‌ فهمد با باغ‌­هاى دنیوى فرق دارد مثلا آیه مى‌­گوید: «جَنَّاتٍ تجَرِى مِن تحَتِهَا الْأَنْهَارُ». معمولا این آیه را این چنین معنى مى­‌کنند که باغ­‌هاى بهشتى از زیر درختانش نهرها جارى است در حالى که در آیه، لفظ اشجار به معناى درختان وجود ندارد. پس معناى آیه این است که از زیر خود باغ­‌ها نهرها جارى است. حال باید دقت کرد که واقعا این باغ­‌ها چه ویژگى‌اى دارند که از زیر خود آنها نهرها جارى­اند؟ مسلما این باغ­‌ها با باغ‌­های دنیوی متفاوت‌اند.

پس مى‌­فهمیم از خود این تعابیرى که به ظاهر مربوط به عرب‌هاى گذشته بوده است نکاتى برداشت مى‌­شود که کلى بودن این تعابیر را مى‌رساند. در واقع می‌خواهیم بگوییم نکات ریزی در همه‌ی آیات قرآن نهفته است که حتی می­‌توان از آن نکات برای همه‌ی زمان­‌ها استفاده کرد.

۶. بر فرض که تعبیری در قرآن، واقعا مخصوص زمان‌های قبل باشد، ولی جملات قبل و بعدش و نحوه­‌ی چینش کلمات و کلیه­‌ی نکاتی که از مجموع آیات به دست می­‌آید به صورتی است که برای همه‌ی زمان­‌ها کارآیی دارد. بنابراین باید مجموعه‌ای از آیات را با هم مورد بررسی قرار داد.

موضوعات :