انسان، ظلوم و جهول است

انسان، ظلوم و جهول است
پاسخ اجمالی: 
در قرآن آمده که انسان ظلوم و جهول است. ظاهرا این صفت، نکوهش و مذمت انسان است اما نه به خاطر قبول امانت الهی؛ زیرا قبول امانت الهی مایه افتخار انسان بوده و باعث برتری او بر سایر مخلوقات شده است. انتساب صفات ظلوم و جهول به انسان به این خاطر است که با وجود امکان و زمینه رشد و تعالی، باز هم در اثر پیروی از شیطان و هوای نفس، به خود ظلم می‌کند و با گناه و نافرمانی، از مسیر تعالی و کمال، دور می‌شود.

شبهه:

صفات «ظلوما جهولا» که در آیه 72 سوره احزاب آمده، در مدح انسان است یا مذمت انسان؟

پاسخ تفصیلی:

خداوند در قرآن می‌فرماید: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولا»؛ ما امانت (تعهّد، تكليف، و ولايت الهيّه) را بر آسمان‌ها و زمين و كوه‌‏ها عرضه داشتيم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسيدند؛ امّا انسان آن را بر دوش كشيد؛ او بسيار ظالم و جاهل بود، (چون قدر اين مقام عظيم را نشناخت و به خود ستم كرد).( احزاب/ 72) ظاهر این صفت، نکوهش و مذمت است ولی نه به خاطر قبول امانت الهی؛ زیرا قبول امانت الهی مایه افتخار انسان و موجب برتری او از سایر مخلوقات است. این ظلوم و جهول بودن انسان به خاطر این است که با وجود امکان و زمینه رشد و تعالی، باز هم در اثر پیروی از شیطان و هوای نفس، به خود ظلم می‌کند و با گناه و نافرمانی، از مسیر تعالی و کمال، دور می‌شود.

بیان برخی مفسران

اين توصيف‌ها به خاطر فراموش كارى غالب انسان‌ها و ظلم كردن بر خودشان و عدم آگاهى از قدر و منزلت آدمى است، همان كارى كه از آغاز در نسل آدم به وسيله قابيل و خط قابيليان شروع شد و هم اكنون نيز ادامه دارد. بنى آدمى كه تاج «كَرّمنَا» بر سرشان نهاده شده، انسان‌هايى كه به مقتضاى‏ «إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» نماينده خدا در زمين هستند، بشرى كه معلم فرشتگان بود و مسجود ملائک آسمان شد، چقدر بايد «ظلوم» و «جهول» باشد كه اين ارزش‌هاى بزرگ و والا را به دست فراموشى بسپارد ... حتى خود آدم كه در آغاز اين سلسله قرار داشت و از مقام عصمت برخوردار بود، اعتراف مى‏‌كند كه بر خويشتن ستم كرده است‏: «رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ.»( اعراف/ 23)

در حقيقت همان ترک اولى كه از او سر زد ناشى از فراموش كردن گوش‌ه‏اى از عظمت اين امانت بزرگ بود. به هر حال بايد اعتراف كرد كه انسان به ظاهر كوچک و ضعيف، اعجوبه جهان خلقت است كه توانسته است بار امانتى را بر دوش كشد كه آسمان‌ها و زمين‌ها از حمل آن عاجز شده‌اند، اگر مقام خود را فراموش نكند.( ر.ک: مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، ج ‏17، ص 456) شايد اين آيه واقعيت‌‏هايى را در مورد انسان بيان مى‌‏كند كه هنوز عقل بشر به آن نرسيده است، اما آنچه از ظواهر آيه فهميده مى‌‏شود اين است كه خداوند ويژگى‌‏ها و امتيازات خاصى به بشر داده كه هيچ يک از موجودات در آسمان و زمين، آن را ندارند و اين امتيازات، امانت الهى است و براى انسان مسئوليت‏‌آور است، اما بسيارى از انسان‏‌ها در اين امانت خيانت كرده و از آن در مسير خلاف خواست خداوند بهره مى‌برند.( قرائتی، تفسير نور، ج ‏7، ص 411)

انسان مى‌‏تواند به وسيله امانت الهى، خود را از ظلوم و جهول بودن خارج كند و به مقام‏ «أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ»‏ برساند. به عبارت ديگر؛ آسمان‌ها و زمين و كوه‌ها، زمينه ظلم و جهل را ندارند لذا حمل امانت در آنها تأثيرى ندارد و نمى‌‏توانند عادل و عالم باشند، به عكس انسان كه مى‌تواند عادل و عالم باشد و از ظلم و جهل بر كنار گردد.( قرشی، تفسير احسن الحديث، ج ‏8، ص 401)

ممکن است سؤال شود اگر انسان ظلوم و جهول است، چرا خداوند حکیم، این امانت الهی را به سپرده است؟ در جواب گفته می‌شود، همین که انسان متصف به ظلوم و جهول می شود، معنایش این است که این استعداد و قابلیت را هم دارد که عادل و عالم هم باشد. پس سپردن امانت الهی، به خاطر ظلوم و جهول بودنش نبوده است، بلکه به خاطر قابلیتی است که در او وجود دارد و می‌تواند عادل و عالم و ... باشد.( ر.ک: طباطبایی، تفسير الميزان، ترجمه موسوی همدانی، ج ‏16، ص 526)

موضوعات :