اکثریت اهل جهنم

اکثریت اهل جهنم
پاسخ اجمالی: 
خداوند در آیه 179 سوره اعراف می‌فرماید کثیری از جن و انس، نمی‌فرماید اکثر جن و انس؛ تا بتوان گفت که بیشتر انسان‌ها و جنیان اهل جهنم هستند به عبارت دیگر تعداد جهنمیان می‌تواند زیاد باشد اما با این حال، بیشتر از بهشتی‌ها نیست.

شبهه:

آیا می‌توان گفت طبق آیه 179 سوره اعراف، خداوند از قبل خبر داده که بیشتر انسان‌ها و جنیان، اهل جهنم هستند؟

پاسخ تفصیلی:

خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ‏ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُون‏»؛ به يقين، گروه بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم؛ آنها دل‌ها [عقل‌ها] يى دارند كه با آن (انديشه نمى‌كنند، و) نمى‏‌فهمند؛ و چشمانى كه با آن نمى‌‏بينند؛ و گوش‌هايى كه با آن نمى‌‏شنوند؛ آنها همچون چهارپايانند؛ بلكه گمراه‌تر! اينان همان غافلانند (چرا كه با داشتن همه ‏گونه امكانات هدايت، باز هم گمراهند). (اعراف: 7/ 179)

در خصوص این سؤال، آیه شریفه می‌فرماید «کثیر» نه «اکثر». اگر «اکثر» فرموده بود، می‌شد نتیجه گرفت که بیشتر انس و جن، جهنمی هستند؛ ولی فرموده «کثیر» یعنی تعداد زیادی؛ لذا از نظر ادبی، تعداد جهنمی‌ها می‌تواند زیاد باشد و در عین حال، اکثر نباشد؛ به عبارتی یعنی تعداد جهنمی‌ها با این که زیاد است ولی با این حال، بیشتر از بهشتی‌ها نیست.

نکته: صرف جهنمی بودن، به معنای دائم در جهنم بودن و محروم ماندن از بهشت نیست؛ زیرا بسیاری از جهنمیان (به غیر از کسانی که خالد در جهنم هستند) پس از تصفیه حساب و پاک شدن از گناهان، بهشتی می‌شوند و بقیه حیات اخروی را در بهشت ادامه می‌دهند. ممکن است پرسیده شود منظور از «کثیرا» (تعداد زیادی) آیا گروه خاصی است؟ باید گفت خود آیه قرآن، آنها را معرفی می‌کند: «لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها»؛ آنها دل‌ها [عقل‌ها] يى دارند كه با آن (انديشه نمى‌ كنند، و) نمى‌ فهمند؛

«وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها»؛ و چشمانى كه با آن نمى‌‏بينند؛

«وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها»؛ و گوش‌هايى كه با آن نمى‌‏شنوند؛

«أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»؛ آنها همچون چهارپايانند؛ بلكه گمراه‌تر!

«أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُون‏»؛ اينان همان غافلانند (چرا كه با داشتن همه ‏گونه امكانات هدايت، باز هم گمراهند).

اگر پرسیده شود چه کسانی با چه کارها و اعمال و رفتاری خالد (جاودان) در جهنم هستند؟ باید گفت از جمله مواردی که قرآن کریم، آنها را خالد در جهنم معرفی کرده است، عبارتند از:

کافران و تکذیب کنندگان آیات الهی (بقره: 2/ 39)؛ کسانی که سراسر وجودشان را گناه گرفته (بقره: 2/ 81)؛ مرتدین و کسانی که در حال کفر، می‌میرند (بقره: 2/ 217)؛ رباخواران (بقره: 2/ 275)؛ مشرکان (توبه: 9/ 17)؛ سبک اعمالان (مؤمنون: 23/ 103)؛ مجرمان (زخرف: 43/ 74)؛ منافقان (توبه: 9/ 68)؛ متکبران (نحل: 16/ 29)؛ نافرمانان از خدا و رسول (جن: 72/ 23؛ نساء: 4/ 14)؛ قتل عمد (نساء: 4/ 93)؛ دشمنان خدا و رسول (توبه: 9/ 63)؛ ظالمان (شوری: 42/ 45)؛ و...

اگر پرسیده شود آیا می‌توان گفت مراد از خالد بودن، مدت زمان طولانی است نه ابدی و همیشگی بودن؟ در جواب باید گفت خیر؛ قرآن کریم درباره دوام و خلود، تعابیر مختلفی دارد که نشان می‌دهد دائمی و همیشگی است:

* تخفیف ندادن عذاب: «خالِدينَ فيها لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ»؛ هميشه در آن (لعن و دورى از رحمت پروردگار) باقى مى‌‏مانند نه در عذاب آنان تخفيف داده مى‌‏شود و نه مهلتى خواهند داشت‏. (بقره: 2/ 162؛ آل عمران: 3/ 88)

* اضافه شدن عذاب: «يُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ يَخْلُدْ فيهِ مُهاناً»؛ عذاب او در قيامت مضاعف مى‌‏گردد و هميشه با خوارى در آن خواهد ماند! (فرقان: 25/ 69)

* عذاب ماندگار: «خالِدينَ فيها هِيَ حَسْبُهُمْ وَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقيم‏»؛ جاودانه در آن خواهند ماند- همان براى آنها كافى است!- و خدا آنها را از رحمت خود دور ساخته و عذاب هميشگى براى آنهاست! (توبه: 9/ 68)

* تعبیر کنایی بر دائمی بودن: «خالِدينَ فيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُريد»؛ جاودانه در آن خواهند ماند، تا آسمان‌ها و زمين برپاست مگر آنچه پروردگارت بخواهد! پروردگارت هر چه را بخواهد انجام مى‌‏دهد! (هود: 11/ 107)

* عذاب، خلاصی ندارد: «ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِم‏»؛ و هيچ چيز نمى‌‏تواند آنها را از (مجازات) خدا نگه دارد! (یونس: 10/ 27)

* جهنمیان، یاوری ندارند: «خالِدينَ فيها أَبَداً لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصيراً»؛ در حالى كه همواره در آن تا ابد مى‌‏مانند، و ولىّ و ياورى نخواهند يافت! (احزاب: 33/ 65)

* آنان فراموش شدگانند: «فَذُوقُوا بِما نَسيتُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا إِنَّا نَسيناكُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْخُلْدِ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»؛ (و به آنها مى‌گويم) بچشيد (عذاب جهنم را)! به خاطر اين كه ديدار امروزتان را فراموش كرديد، ما نيز شما را فراموش كرديم و بچشيد عذاب جاودان را به خاطر اعمالى كه انجام مى‌‏داديد! (سجده: 32/ 14)

* کسی خارج نمی‌شود: «يُريدُونَ أَنْ يَخْرُجُوا مِنَ النَّارِ وَ ما هُمْ بِخارِجينَ مِنْها وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقيمٌ»؛ پيوسته مى‏‌خواهند از آتش خارج شوند، ولى نمى‌‏توانند از آن خارج گردند و براى آنها مجازاتى پايدار است‏. (مائده: 5/ 37)

ممکن است پرسیده شود، چگونه قابل تصور است که خدا رحمان و رحیم، بنده‌ای هرچند کافر را تا ابد در آتش جهنم نگه بدارد؟

در جواب باید گفت حساب‌رسی اعمال، قوانین خاص خود را دارد. رابطه گناه و مجازات، رابطه کمی و زمانی نیست، بلکه رابطه کیفی است؛ البته در قوانین دنیایی هم این مسأله وجود دارد و برای قتل که چند دقیقه طول کشیده، مجازات حبس ابد و ... قرار می‌دهند. قوانین طبیعی و تکوینی نیز چنین است، مثلا کسی که چند روز شیشه یا مشروبات الکلی و یا ... مصرف کند، ممکن است بیماری بگیرد که تا آخر عمرش همراهش است، ولو مدت انجام خطایش چند روز بیشتر نبوده باشد.

از طرفی مجازات گناه، نتیجه و اثر گناه است که دامان گناهکاران را می‌گیرد: «فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»؛ امروز (روز رستاخيز) به هيچ‌كس ستم نمى‌‏شود و جز اعمال خود شما جزائى براى شما نيست. (يس: 36/ 54) لذا این که بگوییم چرا برای یک عمر 80 ساله، عذاب ابدی قرار داده شده، صحیح نیست.

علاوه بر آن این گونه حساب‌رسی و محاسبه اعمال، قبلا به انسان ابلاغ و اطلاع رسانی شده است؛ یعنی با آگاهی و اطلاع قبلی، چنین راهی را انتخاب کرده است. لذا خلود و ابدی بودن عذاب، اختصاص به گروه خاصی دارد. کسانی که با توجه به همه آگاهی‌بخشی‌ها، همه وجود خود را غرق گناه کرده و قابلیت هدایت شدن را در خود از بین برده‌اند: «بَلى‏ مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ»؛ آرى كسى كه مرتكب گناهى گردد و آثار آن تمام وجود او را احاطه كند، چنان كسى اهل دوزخ است و جاودانه در آن خواهد ماند. (بقره: 2/ 81)

البته باز هم برای این شخص راه توبه قرار داده شده و این مجازات در صورتی است که او در همان حال کفر و شرک و ... بمیرد و توبه نکند: «وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ»؛ ولى كسى كه از آيينش برگردد، و در حال كفر بميرد، تمام اعمال نيك (گذشته) او، در دنيا و آخرت، بر باد مى‌‏رود و آنان اهل دوزخند و هميشه در آن خواهند بود. (بقره: 2/ 217)

بنابراین وقتی حساب‌رسی اعمال و پاداش و كيفر دادن، بر اساس نتيجه و اثر خود عمل باشد، دیگر موضوع مساوات و برابرى از نظر زمان و كميت و كيفيت مطرح نخواهد بود. یک عمل به ظاهر كوچک (از نظر زمانی) می‌تواند اثرش يک عمر محروميت و ناراحتى، و یا سرچشمه خيرات و بركات براى يک عمر باشد. مهم این است که بدانیم به یقین، خداوند حتی به اندازه سنگینی ذره‌ای در حق کسی ظلم نمی‌کند: «إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّة» (نساء: 4/ 40) خالدین در جهنم نیز اگر ذره‌ای قابلیت هدایت شدن در آنها می‌بود و آن را از بین نبرده بودند، هدایت می‌شدند.