عدم تناسب فعل و فاعل در تأنیث

عدم تناسب فعل و فاعل در تأنیث
پاسخ اجمالی: 
«نسوة» به معناى گروه زنان، مفرد و اسم جمع است و تأنيث آن همانند تأنيث لمّه (به معناى همراه يا همراهان در مسافرت، براى مفرد و جمع)، غير حقيقى است. به همين دليل در آيه «قالَ نِسْوَةٌ» گفته شده است و نفرمود «قالت». اسم جمع تأنيثش غير حقيقى است؛ به همین خاطر فعل آن با علامت مؤنث نیامده است.

شبهه:

چرا خداوند تعالی در آیه 30 سوره یوسف فرموده «و قال نسوة» و نگفته «و قالت نسوة»؟ همچنین چرا در آیه «او من ینشؤا فی الحلیه و هو فی الخصام غیر مبین» ضمیر مذکر (هو) آورده است؟

پاسخ تفصیلی:

خداوند در سوره یوسف فرمود: «وَ قالَ نِسْوَةٌ فِي الْمَدِينَةِ» در این آیه تعبير به نسوة آمده و خداوند نفرموده است «نساء المدينة»، براى اين كه جميع زن‌هاى مدينه نگفته بودند؛ زیرا فقط زن‌هاى اعيان كشورى و لشگرى كه با زليخا رفت و آمد داشتند و معاشرت مي‌كردند و آشنا بودند، خبر پيدا كردند و تعبير به «قال» فرمود و نفرمود «قالت»، براى اين است كه فاعلش ظاهر است نه مضمر، مثل قوله تعالى «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ»،( ممتحنة،10) و گفتند جائز الوجهين است، مثل قوله تعالى «وَ قالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ» ( قصص، آيه 8؛ أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏7، ص 183)

«نسوة» مفرد، اسم جمع و به معناى گروه زنان است و تأنيث آن همانند تأنيث لمّه (به معناى همراه يا همراهان در مسافرت، براى مفرد و جمع)، غير حقيقى است. به همين دليل در آيه: «قالَ نِسْوَةٌ» گفته شده و دليل اين كه غير حقيقى است آن است كه مراد از اين تأنيث، جمع بودن است: «كل جمع مؤنّث» و تأنيث جمع، امرى لفظى است و چون در يك اسم، دو تأنيث جمع نمى‏‌شود، اينجا تأنيث لفظ، تأنيث معنوى (حقيقى) را باطل كرده، چنان‌كه گاهى در جمع‌هاى مذكر از قبيل «رجال» يا «اعراب» و غيره تأنيث لفظى مذكّر بودن معنوى را باطل مى‏‌كند، و حمل مى‏‌شود بر لفظ يا بر معنا، گاهى مذكّر و گاهى مؤنث آورده مى‏‌شود. (ترجمه جوامع الجامع، ج‏3، ص 203)

بنابراین چون «نسوة» اسم جمع است نه جمع، و تأنيث آنغير حقيقى است؛ لهذا در فعل آن، تأنيث لاحق نشده است. واحدى گفته كه «تقديم فعل باعث اسقاط علامت تأنيث شده، مانند اسقاط علامت تثنيه و جمع.»( تفسير شريف لاهيجي، ج‏2، ص 512) «أَ وَ مَنْ يُنَشَّؤُا فِي الْحِلْيَةِ وَ هُوَ فِي الْخِصامِ غَيْرُ مُبينٍ» (زخرف، 18) و اين كه گفته است «هُوَ فِي الْخِصامِ» با اين كه ضمير به دختر بر مي‌گردد و نفرموده است: «هى فى الخصام»، براى اين كه ضمير هو را به لفظ «من» برگردانده است. (مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏9، ص 66)