شبهه:
دکتر سها يکي از علل عقبماندگي مسلمانان در عصر حاضر را توکل ميداند و مينويسد: «و َمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»؛ (طلاق / 3) کسي که به خدا توکل کند پس خدا او را کفايت ميکند. آيا واقعاً چنين است؟ اگر کسي يا جامعهاش دانش و برنامهريزي و تلاش را کنار بگذارد و کاملاً به خدا توکل کند آيا زنده ميماند؟ چه رسد به پيشرفت و توسعه. متأسفانه اين هم يک بيماري اعتقادي ديگر مسلمانان است به همين دليل مسلمانان توجه جدي به علل طبيعي پديدهها و دانش و برنامهريزي ندارند و البته به همين نسبت هم عقب افتادهاند. ميدانم که روحانيون خواهند گفت که منظور اينست که پس از تلاش، توکل کن. کجاي اين آيه چنين چيزي گفته شده است؟ آيه گفته که توکل به خدا کافي است؛ يعني نيازي به هيچ چيز و هيچ کس ديگري نيست.» (نقد قرآن، دکتر سها، ص 8 ـ 527)
پاسخ تفصیلی:
در اينجا توجه به چند نکته لازم است:
الف: تفسير آيه:
«وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»؛ (طلاق/ 4) و هركس بر خدا توكّل كند، پس او برايش كافى است.
نکات تفسيري:
1. توكّل و تكيه بر خدا براى افراد كافى است؛ يعنى هر كس براى انجام امور خود تلاش كند و كار خود را به خدا واگذارد خدا كارهايش را سامان مىدهد و راه نجاتى از مشكلات فراهم مىسازد. اين نويدى براى همهى انسانهاست. البته روشن است كه معناى توكّل بر خدا آن نيست كه انسان دست از كار و كوشش بردارد و كار را به خدا واگذارد.
2. حكايت شده كه وقتى اين آيه فرود آمد، گروهى از ياران پيامبر (ص) به عبادت روى آوردند و گفتند: خدا رزق ما را عهدهدار شده است. اين خبر به گوش پيامبر (ص) رسيد و حضرت فرمود: هر كس چنين كند دعايش مستجاب نمىشود. بر شما باد كه تلاش و طلب كنيد. (كافى، ج 5، ص 84؛ فقه القرآن، راوندى، ج 2، ص 31 و تفسير نورالثقلين، ج 5، ص 354)
ب: فهم تفسير آيات قرآن مقدمات و مباني، شرايط، روشها و قواعدي دارد. همانطور که فهم يک متن فلسفي يا پزشکي و... نيازمند شرايط و ضوابط خاص خود است.
براي فهم معناي «توکل» که در آيات آمده، بايد به آيات ديگر و احاديث اهلبيت (ع) (که شارح قرآن است) رجوع کنيم تا معنا و مقصود صحيح، روشن شود و نميتوان به صرف ظاهر آيه يا اطلاق آيه تمسّک کنيم. وگرنه تفسير به رأي ميشود که صحيح نيست. (ر.ک: منطق تفسير قرآن 1 و 2، محمد علي رضايي اصفهاني، انتشارات بينالمللي المصطفي)
3. و اين شيوهاي است که دکتر سها در تفسير معناي توکل پيموده است، در حالي که وقتي به آيات ديگر قرآن مراجعه ميکنيم ميبينيم پيامبر اسلام (ص) که مخاطب اول اين آيات بود توکل را به معناي دست از تلاش کشيدن و واگذاري کارها به خدا معنا نکرده، چون خودش اهل تلاش، تبليغ و کار بود و حتي براي پيشرفت دين، در راه خدا جهاد ميکرد و در رکاب او عدهاي شهيد ميشدند. (و فعل پيامبر (ص) مفسّر قرآن است.) و نيز در احاديث از ايشان نقل شد که: «اعقل الابل ثم توکل» نخست شتر را ببند، سپس بر خدا توکل کن؛ يعني اگر شتر را رها کردي و فرار کرد يا دزد آن را برد، توکل بيمعناست؛ پس توکل و تکيه بر قدرت الهي بعد از انجام مقدمات مادي است.