رضایت به وضع موجود

رضایت به وضع موجود
پاسخ اجمالی: 
با توجه به آیه 32 سوره نساء، مقصود از رضايت به وضع موجود، آن است که انسان طعع کار و حسدورز نباشد که اين مطلب نوعي آرامش رواني را در پي دارد که زندگي را شيرين مي‌کند ولي مقصود آن نيست که انسان تلاش نکند، چرا که در آيات و روايات متعدد انسان را به طلب علم و عمل و کار براي تأمين زندگي سفارش شده و حتي کار براي رفاه خانواده در حکم جهاد معرفي شده است. همچنین عبارت «از فضل الهى درخواست كنيد.»، به معناى كنار گذاشتن اسباب مادى نيست، بلكه انسان بايد فضل و رحمت خدا را در لابه‏‌لاى اسبابى كه مقرر داشته است، جست وجو كند. از اين روست كه در آيه، كسب و تلاش در كنار دعا و درخواست فضل الهى آمده است. اما در مورد حديث مشهور که از پيامبر (ع) و امام علي (ع) نقل شده: «بيشترين چيزي که بر شما مي‌ترسم دو چيز است، پيروي از هواي نفس و آرزوهاي طولاني»، آرزو داشتن مي‌تواند به دو معنا باشد: اول: آرزومداري به معناي اميد به آينده روشن و بهتر که زمينه‌ساز تلاش بيشتر انسان است. اين مطلب در احاديث اسلامي مورد تشويق و تأکيد قرار گرفته است و همين نوع آرزو‌مداري است که زمينه‌ساز برنامه‌ريزي بلند مدت و تلاش بيشتر مي‌شود. دوم: آرزو انديشي همراه خيال‌پردازي که انسان را از زندگي واقعي دور مي‌سازد و زمينه‌ساز ناهنجاري‌هاي اجتماعي و فردي مي‌شود، مثلاً جواني که آرزوها و خيال‌هاي غير واقعي و دست‌نايافتني در سر مي‌پرورد مي‌خواهد يک شب به همه چيز برسد و چون در عالم واقعي ممکن نيست دست به خلافکاري مي‌زند اين نوع از آرزوانديشي است که در آيات و روايات نکوهش شده است. بنابراین آرزومندي و برنامه‌ريزي در اسلام نفي نشده است، بلکه آرزوانديشي خيال‌پردازانه که زمينه‌ساز دوري از واقعيات زندگي و انحرافات است نکوهش شده است.

شبهه:

دکتر سها يکي از موانع پيشرفت و توسعه را «رضايت و قناعت به وضع موجود» مي‌داند که در آيات و احاديث به آن اشاره شده است ايشان مي‌نويسد:

«يکي ديگر از موانع توسعه در قرآن، توصيه‌ي قرآن به رضايت و خشنودي از تبعيض‌هاي موجود در جامعه است. مردم توصيه شده‌اند که تفاوت‌هاي مالي و طبقاتي ديگر موجود در جامعه را با رضاي خاطر قبول کنند. دقت کنيد: «وَ لَاتَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى‏ بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَآءِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ وَسْئَلُواْ اللَّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَىْ‏ءٍ عَلِيماً»؛ (نساء/ 32) و زنهار آنچه را خداوند به آن بعضي از شما را بر بعضي [ديگر] برتري داده آرزو مکنيد. براي مردان از آنچه کسب کرده‌اند بهره‌اي است و براي زنان از آنچه کسب کرده‌اند بهره‌اي است و از فضل خدا درخواست کنيد که خدا به هر چيزي داناست.

در قرآن در تقبيح آرزوهاي دنيوي آيات ديگري نيز وجود دارد از جمله: «يُنَادُونَهُمْ أ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أ نْفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ‏ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الأمَانِيُّ حَتَّى جَاءَ أمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُمْ بِاللَّهِ الغَرُور»؛ (حديد/ 14) آنان را ندا در مي‌دهند آيا ما با شما نبوديم مي‌گويند چرا ولي شما خودتان را در بلا افکنديد و امروز و فردا کرديد و ترديد آورديد و آرزوها شما را غره کرد تا فرمان خدا آمد و [شيطان] مغرور کننده شما را درباره خدا بفريفت.

احاديث فراواني نيز در تقبيح آرزوهاي دنيوي وجود دارد که به ذکر دو مورد اکتفاء مي‌شود: «عن ابن عمر قال أخذ رسول الله ببعض جسدي فقال کن في الدنيا کأنک غريب أو عابر سبيل وعد نفسک في أهل القبور»؛  (سنن ترمذي 4/ 567) ابن عمار گويد که پيامبر جايي از بدن مرا گرفت و گفت در دنيا آنگونه باش که انگار غريب يا رهگذر هستي و خودت را جزو مردگان به حساب آور (يعني آرزو و ايده‌اي براي آينده نداشته باش)؛ «النبي: أخوف ما أخاف علي أمتي الهوي و طول الأمل»؛ (کنز العمال 3/ 196) پيامبر (ص): بيشترين ترسي که من در مورد امتم دارم هوي (اميال) و آرزوي بلند است.

درست برخلاف آيات و احاديث فوق، لازمه‌ي پيشرفت فردي و اجتماعي، داشتن آرزوهاي بلند است. هر فرد بايد آرزوهاي بزرگ و بلند معقولي براي زندگي خويش در نظر بگيرد و براي رسيدن به آنها تلاش کند و جامعه هم بايد آروزوهاي بلندي که نسل‌هاي متمادي را در برگيرد داشته باشد و براي رسيدن به آنها برنامه ريزي و تلاش کند.» (نقد قرآن دکتر سها، ص 525ـ527)

پاسخ تفصیلی:

در مورد مطالب فوق لازم است چند نکته روشن شود:

الف: رضايت به وضع موجود

خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَلاَ تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى‏ بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَسْأَلُوا اللّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيماً»؛ (نساء/ 32) و آنچه را خدا به سبب آن، برخى از شما را بر برخى [ديگر] برترى داده، آرزو نكنيد. براى مردان از آنچه كسب كرده‏‌اند، بهره‏‌اى است و براى زنان [نيز] از آنچه كسب كرده‌‏اند، بهره‌‏اى است؛ و خدا را از (ناحيه‌‏ى بخشش و) فضلش درخواست كنيد، كه خدا به هر چيزى داناست.

تفسير آيه مورد استدلال

1. تفاوت‏‌هاى زن و مرد و اختلافاتى كه بين انسان‏‌ها ديده مى‏‌شود، چند قسم است:

الف) برخى تفاوت‏‌ها، نوعى تبعيض است كه معلول اختلافات طبقاتى، استعمار و استثمار و ستم‌‏هاى اجتماعى انسان‏‌ها به هم‏ديگر است. اسلام اين‏گونه اختلافات ساختگى و بدون دليل را صحيح نمى‏‌داند و با آن مبارزه مى‏‌كند.

ب) اختلافات طبيعى انسان‏‌ها از نظر قد، وزن و استعداد كه لازمه‏‌ى آفرينش انسان است؛ يعنى اگر جامعه بخواهد تكامل يابد، بايد استعدادها، ظرفيت‏‌ها و علاقه‏‌ها متفاوت باشد، تا همه‏‌ى شغل‏‌ها به كار افتد و انسان پيشرفت كند؛ يعنى انسان‏ها مثل اعضاى يك پيكرند كه هر عضو و سلول آن هم‏ديگر را تكميل و يارى مى‌‏كنند و اگر انسان‏‌ها مثل محصول يك كارخانه، همه يكسان باشند، پيشرفت آنها متوقف مى‏‌شود؛ براى مثال، اگر همه‌‏ى انسان‏‌ها مرد باشند، به زودى نسل بشر منقرض مى‏‌شود.

پس اين تفاوت‏‌ها مقتضاى حكمت و فرزانگى خداست و در آنها عدالت رعايت شده است؛ يعنى هر چيزى سر جاى خود قرار گرفته است.

ج) برخى اختلافات حقوقى (مثل مقدار ارث) بين انسان‏ها وجود دارد و فقط ياد آور مى‏‌شويم كه اگر چه ارث مردان دو برابر زنان است اما با توجه به اين‏كه هزينه‏‌ى زندگى و مَهر زنان به عهده‌‏ى مردان است، در حقيقت سهم زنان دو برابر مى‏‌شود.

2. توجه به اين نكته لازم است كه نه عدالت هميشه به معناى تساوى‏ است و نه تفاوت بين افراد هميشه به معناى تبعيض؛ برخى از تفاوت‏‌ها در نظام هستى، به ويژه بين زن و مرد، لازمه‌‏ى نظام اجتماعى بشر است.

3. تفاوت‏‌هاى زن و مرد در زمينه‏‌هاى ياد شده، بار ارزشى ندارد؛ يعنى زن بودن يا مرد بودن و قد و وزن و ... باعث برترى كسى نزد خدا نمى‏‌شود؛ چون گوهر اساسى انسانيّت در همه‏‌ى افراد وجود دارد، بلكه ارزش واقعى افراد به ايمان، علم و تقواست كه امكان فراهم آوردن آنها براى زن و مرد، يكسان وجود دارد.

4. عبارت: «از فضل الهى درخواست كنيد.»، به معناى كنار گذاشتن اسباب مادى نيست، بلكه انسان بايد فضل و رحمت خدا را در لابه‏‌لاى اسبابى كه مقرر داشته است، جست وجو كند. از اين روست كه در آيه، كسب و تلاش در كنار دعا و درخواست فضل الهى آمده است.

مقصود از رضايت به وضع موجود، آن است که انسان طعع کار و حسدورز نباشد که اين مطلب نوعي آرامش رواني را در پي دارد که زندگي را شيرين مي‌کند ولي مقصود آن نيست که انسان تلاش نکند، چرا که در آيات و روايات متعدد انسان را به طلب علم و عمل و کار براي تأمين زندگي سفارش شده و حتي کار براي رفاه خانواده در حکم جهاد معرفي شده است. (مجادله/ 11)

ب: آرزوي طولاني نداشتن

خداوند در قرآن می‌فرماید: «يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُن مَعَكُمْ قَالُوا بَلَى‏ وَلكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّى‏ جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ»؛ (حديد/ 14) (منافقان) آن (مؤمن)ها را ندا مى‏‌دهند: «آيا با شما نبوده‏‌ايم؟!» گويند: «آرى، و ليكن شما خودتان را در فتنه افكنديد و انتظار (شكست اسلام را) كشيديد و شك كرديد و (خيال‏‌ها و) آرزوها شما را فريب داد تا اين‏كه فرمان خدا فرا رسيد و (شيطان) حيله‏‌گر شما را نسبت به (آمرزش) خدا فريب داد.

 تفسير آيه مورد استدلال

1. در اين آيه به بى نورى و تاريكى راه منافقان و درماندگى و التماس آنان اشاره شده است كه چگونه از مؤمنان درخواست نور مى‏‌كنند، ولى جواب منفى مى‌‏شنوند و نا اميدانه راهى دوزخ مى‏‌شوند.

2. در اين آيه به عوامل انحراف و بى‌‏نور شدن منافقان و جدايى آنان از راه مؤمنان اشاره شده است كه عبارت‏اند از:

الف) اين كه آنان خود را گرفتار فتنه و گمراهى و شرك كردند.

ب) آنان پيوسته منتظر شكست اسلام و مرگ پيامبر (ع) بودند و در انجام كارهاى مثبت كوتاهى مى‏‌كردند.

ج) آنان در عقايد صحيح و نبوت و معاد ترديد داشتند.

د) منافقان تا هنگام مرگ به آرزوهاى طولانى گرفتار بودند و از اين رو فريب خيالات خود را خوردند.

هـ) منافقان فريب شيطان را خوردند، كه به آنان وعده‏‌ى توبه و بخشش خدا را مى‏‌داد تا به سركشى و گناه ادامه دهند.

اما در مورد حديث مشهور که از پيامبر (ع) و امام علي (ع) نقل شده: «أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ اثْنَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَل‏‏»؛ (بحارالانوار، ج 74، ص 417) بيشترين چيزي که بر شما مي‌ترسم دو چيز است، پيروي از هواي نفس و آرزوهاي طولاني، آرزو داشتن مي‌تواند به دو معنا باشد:

اول: آرزومداري به معناي اميد به آينده روشن و بهتر که زمينه‌ساز تلاش بيشتر انسان است. اين مطلب در احاديث اسلامي مورد تشويق و تأکيد قرار گرفته است و همين نوع آرزو‌مداري است که زمينه‌ساز برنامه‌ريزي بلند مدت و تلاش بيشتر مي‌شود. «عن رسـول اللّه (ص): الامـل رحـمة لامتي، و لولا الامل ما ارضعت والدة ولدها و لا غرس غارس شجرا»؛ (همان، ج 77، ص 173، ح 8) آرزو، مايه رحمت براي امت من است، اگر اميد و آرزو نباشد هيچ مادري به فرزندش شير نمي‌دهد و هيچ کشاورزي درخت کاري نمي‌کند.

دوم: آرزو انديشي همراه خيال‌پردازي که انسان را از زندگي واقعي دور مي‌سازد و زمينه‌ساز ناهنجاري‌هاي اجتماعي و فردي مي‌شود، مثلاً جواني که آرزوها و خيال‌هاي غير واقعي و دست‌نايافتني در سر مي‌پرورد مي‌خواهد يک شب به همه چيز برسد و چون در عالم واقعي ممکن نيست دست به خلافکاري مي‌زند اين نوع از آرزوانديشي است که در آيات و روايات نکوهش شده است.

نکات تکميلي در پاسخ دکتر سها

1. از تفسير آيات و احاديث فوق استفاده مي‌شود که قرآن و احاديث انسان را به توقف در زندگي و عدم تلاش اقتصادي و.... دعوت نمي‌کند، بلکه بر عکس انسان را به پيشرفت علمي و اقتصادي دعوت مي‌کند و دنيا را مزرعه آخرت معرفي مي‌کند که محل تجارت اولياي الهي است. (بحارالانوار، ج 67، ص 225)

2. رضايت‌مندي از زندگي و قناعت دو صفت نيکوست (اما نه به آن معنايي که دکتر سها مي‌پنداشت بلکه) معناي آنها اين است که انسان بعد از تلاش نااميد و مضطرب نباشد و گرفتار طمع و حسد نگردد و به راه‌هاي خلاف کشيده نشود اين رضايت‌مندي از تقدير الهي (که بر اساس ايمان به حکمت و تدبير الهي است) و قناعت زمينه‌‌ساز آرامش روحي و رواني انسان است و مانع تلاش و پيشرفت نيست.

3. آرزومندي و برنامه‌ريزي در اسلام نفي نشده است، بلکه آرزوانديشي خيال‌پردازانه که زمينه‌ساز دوري از واقعيات زندگي و انحرافات است نکوهش شده است.

4. برخي احاديث که دکتر سها بدان‌ها استدلال کرده است و انسان را همچون مردگان در قبر مي‌خواهد و انسان را به ترک دنيا دعوت مي‌کند از منابع کم‌اعتبار همچون «کنزالعمال» و «مستدرک صحيحين» نقل شده است و مخالف محکمات آيات و روايات است که انسان را سرزنده و به دور از رهبانيت (مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل، ج 14، ص 155) (تارک دنيا و گوشه‌نشين) و با عزّت مي‌خواهد.

موضوعات :